تدریجاً این کار را ادامه میداد، و من خیلی مایل بودم که او بعنوان نخستوزیر بتواند در کارش موفق باشد چون با من دوست بود و معتقد بودم که مرد صمیمی و باسوادی است و برخلاف منصور هم آن آلودگیهای سیاسی و وابستگی به آمریکائیها را ندارد. و بهمین دلیل با تمام سابقه دوستیام با او در جلسات عمومی خیلی زیادی رسمی با او رفتار میکردم و ادب بیش از اندازه بخرج میدادم. او هم یک کمی تعجب میکرد و لبخندی میزد. ولی بعد بصورت خصوصی به او یادآوری کردم و به او گفتم که دو مسئله را باید از هم جدا کرد. از یک طرف دوست من است ولی از طرف دیگر بعنوان نخستوزیر ایران وظیفه من به هر وزیر دیگری است که به او احترام بگذاریم و توصیه من هم به او اینستکه خودش را جدی بگیرد. و اگر در جلسهای که دو نفر هستیم به هم تو میگوئیم، که این کار را هم میکردم من با او، و همدیگر را با اسم کوچک صدا میکنیم، ربطی به موضوع ندارد. و در ضمن هم به او توصیه کردم که یک مقداری لفت دادن در تواضع هم بیربط است و پس از مدتی مردم عادت میکنند به اینکه اصولاً این شخص به یک همچین رفتار ضعیفی ادامه بدهد در حالیکه آن باطناً چنین آدم ضعیف و احتیاج به کمک فکری همگان نداشته به آن اندازهای که او میگفت. و این حرف خیلی در او اثر کرد و از آن روز به بعد روشش را تغییر داد. و از همین چند هفته اول نشان داد که یک کالیبر دیگری است. هویدا در میان همه ما از روزی که این مسئولیت نخستوزیری به او محول شد نشان داد که شم سیاسی بسیار قویای دارد و میتواند از تمام تجربیات گذشته خودش استفاده میکند و آنالیز سیاسی بکند و با توجه به آنها تصمیم بگیرد. به عبارت دیگر برای او برخلاف بیشتر ما که تکنوکرات بودیم، بازده و کارآئی در کارها اهمیت نداشت. آن چیزی که مهم بود این بود که مردم خوشحال و راضی باشند. و بارها هم این نکته را میگفت که او تقدم را به رضایت مردم میدهد نه به کارآئی. و این وظیفه ماست که با توجه به این تقدمهای سیاسی سعی بکنیم که بهترین راندمان را در کارهایمان داشته باشیم. بنابراین از این نقطه نظر
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۹۹
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۱۱)
– ۴ –