برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱)
– ۱۸ –

امکان اینکه یک مقدار با کنسرسیوم چانه بزنیم و از آنجا جنس بفرستیم بود. اما یک چنین اراده‌ی سیاسی در میان مدیران خواب‌آلود شرکت ملی نفت ایران وجود نداشت و آنهائی هم که علاقمند بودند شاید در اقلیت بودند، اما در این حدش موفق شدیم. البته خود این لوله نفت در، تصور میکنم ۱۴ ماه یا ۱۶ ماه تمام سرمایه‌گذاریش مستهلک شد و یکی از پرسودترین کارهایی بود که دولت ایران در آن سرمایه‌گذاری کرده بود. بعد یک لوله‌ی بزرگتری بر مبنای همان قرارداد بین ایلات و اشدد که بندر بزرگی است که اسرائیلی‌ها در جنوب تل آویو ساختند. و دو مرتبه یک لوله‌ی خیلی بزرگتر در سالهای اخیر کشیدند که البته لوله‌های بعدی را دیگر من بعنوان وزیر اقتصاد و عضو شورای عالی نفت برایم گزارشهایش را میفرستادند و در آن شرکت میکردم اما هنوز آن بچه‌ای که منهم یکی از پدرهایش بودم میتوانستم بشناسم و در تمام موردهائی که این سرمایه‌گذاری‌ها را کردیم در مدت فوق‌العاده کوتاهی ما پولهای خودمان را پس گرفتیم و مقداری هم پول گیرمان آمد. این نوع کارهائی بود که من در معرض آن مدت آنجا انجام دادم و برایم خیلی چیز بود.

در ژانویه ۱۹۶۱ اعلیحضرت به بختیار مأموریت داد که به اتفاق هر کارشناسی که مایل است به آمریکا برود و یک ارزیابی درباره‌ی دولت کندی بکند و نوع سیاستی که پیش‌بینی میشود اینها در پیش خواهند گرفت، بختیار هم از دکتر غلامرضا تاجبخش و من خواست که بهمراه او به این سفر برویم و او بعنوان مسائل حقوقی و غیره و من هم برای کارهای اقتصادی و سیاسی، بهرحال قاطی بود بین تاجبخش و من. ما رهسپار آمریکا شدیم ونزدیک دو ماه من در سفر بودم. در این مدت ما سه نفر در حدود چهل ملاقات در واشنگتن و نیویورک و بوستون و کانادا با مقامات آمریکائی و کانادائی داشتیم. اشخاص خیلی زیاد و کم و بیش جالبی را من دیدم که اسم‌هایشان را شنیدید و شاید هم دیده بودید مثل مثلاً از خانم روزولت و از Adlai Stevenson گرفته تا چند نفراز این استادان MIT که توی کارهای خاورمیانه و ایران علاقمند بودند و چند نفر از سناتورها.

س – سه نفر با هم میرفتید یا هر یک جداگانه میرفتید؟

ج – نه همیشه با هم میرفتیم برای اینکه یک مقدار سئوال قبلاً تهیه میکردیم و بعد از