برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۲۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۲)
– ۱۲ –

بکند به آنجا بیاید و آنها هم البته قبول کردند و به این ترتیب یگانه را به آن مراسم فرستادم و در آنجا هم آنها خیلی مواظب نحوه پذیرائی از یگانه بودند و حتی فکر میکنم که او را به رئیس‌جمهور یا کسی که مسئول افتتاح بود معرفی کرده بودند در صورتی که چنین چیزی برای میهمانان دیگرشان در نظر نگرفته بودند. حالا از یک طرف میخواهم بگویم که رفتار آمریکائی‌ها و عادت آنها تا آن موقع چه بود، آنچنان که هویدا به من گفت که کاملاً میفهمد که من به اینگونه واکنش از خود نشان بدهم، ولی تا چندی پیش در کشور ایران وزیران بسیار خوشحال میشدند که چنین دعوتنامه‌ای را از آمریکائی‌ها دریافت بکنند. و از طرف دیگر وقتی یک مسئول ایرانی از خودش چنین واکنشی را نشان میداد آن کشور طرف حتی اگر آمریکا هم میبود ناچار به تغییر رویه میشد چنانکه در این مورد یک درس خوبی را گرفتند. ولی با اینکه این گام اول سفیر آمریکا در جهت تفاهم و آشتی بود اما تدریجاً گویا از این سفرهای من به کشورهای شرقی و سفرهای متقابل آنها خوشحال نبود. در حالیکه این واقعاً جزو سیاست کلی دولت ایران بود و خود اعلیحضرت هم مرتب به این کشورها مسافرت میکردند. و بهر حال، من شخصاً کاملاً قبول داشتم که این نزدیکی ما با کشورهای شرقی هم از نظر اقتصادی که مسئولیت من بود بنفع ماست و هم از نظر سیاسی هم سود خواهد داشت و خیلی بهتر است که ما روابط خودمان را خیلی گسترده بکنیم و در هر موردی وابسته به آمریکا یا چند کشور اروپای غربی یا ژاپن نباشیم. اما او این جریان را به این صورت نمیدید و چندین سال بعد متوجه شدم که بطور دائم گزارش‌های مفصلی علیه من به واشنگتن میفرستاده و بعد هم که من از وزارت اقتصاد رفتم و او هم از سفارت آمریکا، سفیر بعدی آمریکا در ایران که داگلاس مک‌آرتور بود به نماینده دولت اسرائیل در ایران گفته بود که من از رفتاری که سفیر سابق آمریکا درباره من کرده و گزارش‌هائی که درباره من به آمریکا نوشته شرم دارد. و چون این نماینده دولت اسرائیل هم یک ایرانی بنام ازری بود و ایرانی‌الاصل بنام ازری بود و من او را خوب میشناختم او هم خیلی ساده این مسئله