مطمئن هستم در عرض چند سال آنجا هم تبدیل به یک منطقه مسکونی میشد و امکان استفاده از آن برای نمایشگاه و امکان مردم برای تفریح در آن بکلی از بین میرفت. ساختمان خود این نمایشگاه نمونهای از روحیه و طرز کار همکاران من در وزارت اقتصاد بود. ما تصمیم گرفته بودیم در ۱۹۶۹ نمایشگاه آسیائی را در تهران برگزار بکنیم و وقتی شروع به ساختمان غرفهها کردیم که تمام این تپهها زیر برف و گل پوشیده بود. ولی من مصمم بودم که در همان شرایط میبایست کار ساختمانی آغاز بشود بخصوص که دفتر مرکزی نمایشگاه عبارت از یک ساختمان سه طبقه در چندین هزار متر مربع بود و اگر در زمستان دست به کار احداث آن نمیشدیم هیچوقت برای شهریور که تاریخ افتتاح نمایشگاه بود نمیتوانستیم آماده باشیم. به من گفتند با توجه به برق و گل هیچ کاری نمیتوان کرد. به آنها پاسخ دادم در این صورت در کشورهای سردسیر مانند شوروی، کانادا و کشورهای مشابه چه میکنند؟ و اضافه کردم خود دیده ام چگونه در شوروی تا هنگامی که سرما به منهای چهل نرسد کار ساختمانی ادامه دارد. مهندسی که بدفتر نمایشگاه وابسته بود خود از شوروی مهاجرت کرده بود و حرف مرا تصدیق کرد و قول داد ترتیب شروع کار را در همان زمستان در برف و گل و شل بدهد. و برای این کار مقدار زیادی تراورس خریدیم و در میان گلها بصورت راهی در آوردیم که از روی آن کامیونها هرگونه مصالح ساختمانی را به سر زمین میبردند. در آنجا پس از پیریزی بتونی و نصب تیرهای فولادی بر روی این تیرها برزنتهای محکمی کشیدیم و زیر این برزنتها کار ساختمانی شروع شد. به این ترتیب ساختمانهای نمایشگاه دائمی ایران که مهمترین آنها دفتر نمایشگاه همچنان که گفتم در سه طبقه و در چند هزار متر بود در عرض مدتی نزدیک به شش ماه بصورت کامل بپایان رسید. این روحیهای بود که با آن همکاران من کار میکردند. گذشته از این سازمانها مرکزی برای صنایع کوچک و مرکز دیگری برای راهنمائی صنایع درست کردیم. شروع به ایجاد قطبهای صنعتی در چند شهر ایران کردیم تا بتدریج تهران را تا آنجائی که ممکن است از رشد بیرویه صنعتیاش جلوگیری بکنیم و
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۶۵
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۱۵)
– ۵ –