دانشگاه به این مؤسسه رفتم و در ضمن هم باید به شما اقرار بکنم که یکی از نقطههای قوی من که در ضمن نقطه ضعف بزرگ من هم است، اعتماد بنفسی است که به خودم دارم. که البته باعث شده که در بعضی موارد نتیجه خوبی برای من حاصل بکند. ولی در بعضی از موارد هم متوجه شدم که این اعتماد بنفس را بکار بردم در حالیکه درست آشنا به تمام جنبههای کار نبودم. و یکی از آن نمونههایش همین دانشگاه تهران بود. بهرحال وقتی به دانشگاه تهران رفتم در آغاز امر سعی کردم با یکایک دانشکدهها تماس بگیرم و با روسای دپارتمانهای دانشکدهها آشنا بشوم. و از هر یک از آنها خواستم که از همان جلسه اول به من توضیح بدهند که کارشان چیست و به چه دلیل میباید وجود داشته باشند. این یک سئوال شاید پیش پاافتادهای بنظر بیاید ولی در کارهای دیگر خودم هم تجربه کردم که بعضیها وجود یک مؤسسه یا یک دپارتمان یا هر چیزی را آنچنان طبیعی میدانند که هیچوقت از خودشان دلیل وجودی آن را سئوال نکردند. و بهمین خاطر هم هیچوقت نتوانستند مشخص بکنند که حال که وجود چنین دستگاهی لازم است چه هدفهای مرتبط با دلیل وجودی آن باید باشد. و روی همین ابهام و تنبلی در تجزیه و تحلیل کار نتوانستند نتیجه مطلوبی بگیرند. بنابراین سئوال من برای دانشگاهیها یک کمی تازگی داشت و بعضی از آنها را بتعجب وادار میکرد. ولی بعد در عمل متوجه شدند دادن جواب چندان کار آسانی نیست. چون حتی وقتی در دانشکده پزشکی میپرسیدند که به چه دلیل میبایست دپارتمان جراحی داشته باشیم، آنها قادر نبودند به یک صورت روشن و سیستماتیک به من پاسخ بدهند. البته مطمئن بودم که جواب دارند. ولی اگر این جواب را برای خودشان قبلاً تجزیه و تحلیل کرده بودند در روش کارشان مؤثر میشد. ولی همچین کاری را نکرده بودند. این سئوال معصومانه البته در بعضی از موارد باعث میشد که متوجه بشوم که یک دپارتمانی زائد است و اصلاً معنی ندارد وجودش، که در این مورد هم باز من ترجیح میدادم که اول خود آنها را در برابر یک چنین سئوالی بگذارم و بعد با آنها مذاکره بکنم که چه کاری باید کرد. در هر حال این گفتگوی با روسای دانشکدهها و دپارتمانها باعث شده که یک گفت و شنودی بین
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۷۲
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۱۱)
– ۱۲ –