برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۷۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۵)
– ۱۴ –

تغییر کار اداری دانشگاه میخواهم انجام بدهم نیازمند کسی است که عادت به فکر من داشته باشد و درست بتواند درک بکند چه چیزهائی میخواهم انجام بدهم. و او هم کاملاً پسندید و بنحو بسیار خوبی کار خودش را ترک کرد. و در این مورد هیچ مقایسه‌ای با برکنار کردن معاونان وزارت بازرگانی نمیشد کرد. در آنجا برای کارهای اداری همانطوری که اشاره کردم احمد ضیائی را بجای این شخص که نامش دکتر گنجی بود انتخاب کردم. و دو معاون دیگر دانشگاه داشت. یکی بنام دکتر مفیدی و دیگری دکتر مژدهی. از هر دوی اینها خواهش کردم به کار خودشان ادامه بدهند. اینها افراد بسیار باشخصیتی بودند و خودشان روز اول به من پیشنهاد کردند که با توجه به سلیقه‌ای که هر کس در کار خود دارد شاید لازم باشد که آنها استعفا بدهند. من هم به آنها صریحاً گفتم که این حرفشان به دل من نشسته ولی از طرف دیگر درباره آنها فقط خوب شنیدم و امیدوار هستم که بتوانیم با هم کار بکنیم. ولی اگر هم واقعاً نتوانستیم و سلیقه‌های مختلفی داشتیم البته همیشه فرصت برای تغییر کار هست. اما در عمل این دو نفر نه فقط همکاران بسیار خوبی برای من شدند، بلکه بعداً دوستان خوبی هم برای من بودند و هنوز هم هستند و هر دوی اینها هم به مقام‌های بسیار بالا رسیدند. هر دوی آنها هم رئیس در دانشگاه مختلف کشور شدند و هر دویشان به مقام وزارت رسیدند. بنابراین نمیخواهم بگویم اینها دلیل لیاقت افراد است. ولی بهرحال اشخاصی بودند که در میان همکاران خودشان حتماً برجستگی داشتند و بهر حال من به دوستی و همکاری با آنها افتخار میکنم. همانطور که اشاره کردم برای من تجدید سازمان اداری دانشگاه خیلی مهم بود. از ضیائی خواستم در این مورد فوراً اقدام بکند و او هم قسمت های پرسنل و بودجه و آموزشی و اداری دانشگاه را مورد بررسی قرار داد. روسای تازه و خیلی باکفایتی سر کار آوردیم که اسم یکی از آنها قاضی عسکر بود که در سازمان امور اداری کار میکرد و دوست من شد و بعد هم با من به بخش خصوصی آمد و مدیرعامل یکی از کارخانه‌هایی که ایجاد کرده بودم شد. و یک نفر دیگر که برای کارهای آموزشی در نظر گرفته بودیم دکتر باطنی بود که یکی از