برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۸۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۶)
– ۱۱ –

قاطعیت نشان بدهد بقیه جا میزنند. ولی برعکس اگر اول بخواهید از اشخاص ضعیف شروع بکنید فرصت برای دیگران هست که همه شهر و مملکت را به سر شما بریزند و اگر هم موفق نشوند دست کم مزاحمت عجیبی برای شما ایجاد کنند. به این ترتیب ما در دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران توانستیم در حدود سیصد یا چهارصد نفر را بازنشسته بکنیم.

س – کادر آموزشی بودند همه‌شان؟

ج – همه اینها در کادر آموزشی دانشگاه تهران بودند و در برابر ترتیبی دادیم که دبیرخانه‌ها دیگر تقلب و حقه‌بازی را کنار بگذارند و با گماشتن افراد قابل اعتمادی در این دبیرخانه‌ها مراجعان مطمئن بودند که پرونده آنها واقعاً به جریان میافتد و در صورتیکه دانشگاه به آنها نیاز داشته باشد مورد استفاده قرار میگیرند. در این مورد کار دیگری هم در یک سال پس از بودن در دانشگاه انجام دادم و آن هم با همکاری دکتر مژدهی که از او خواهش کردم شغل معاونت را ترک کند و ریاست دانشکده پزشکی را قبول بکند، یک اصلاح اساسی در سیستم آموزشی پزشکی کردیم به این صورت که در ساختمان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران فقط دوره‌های پیش‌پزشکی را آموختیم و تمام آموزش کلینیک واگذار شد به مرکزهای آموزشی پزشکی. و برای این کار دو یا سه مرکز درست کردیم که یکی از آنها در بیمارستان به اصطلاح معروف هزار تختخوابی بود بنام بیمارستان پهلوی و دیگری در بیمارستان امیراعلم. ولی تصور میکنم یک مرکز سومی هم داشتیم اما الان خوب خاطرم نیست. و در اینجا هر یک از افراد کادر آموزشی که در بیمارستان کار میکردند موظف به آموزش هم بودند. طبیعی است آنهائی که جوانتر بودند و تازه از دانشگاههای دنیا بیرون آمده بودند حضور ذهن بیشتری داشتند میتوانستند بهتر درس بدهند. برعکس کسانی که سنی از آنها گذشته بود و مدتها بوده که با تدریس آشنائی نداشتند و مقاله و کتابی هم نمینوشتند برایشان سخت بود که درس بدهند. و در نتیجه یکباره معلوم شد چه کسانی مورد توجه دانشجویان هستند و صلاحیت تدریس دارند و چه کسانی این صلاحیت را