برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۳۰۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۷)
– ۱۰ –

البته جایز نمیدانستم و فردای آن روز به نزد هویدا رفتم و به او از این کار پلیس خرده گرفتم و گفتم که در این شرایط چه بخواهید و چه نخواهید از هم اکنون به شما اعلام میکنم که من فقط تا پایان دوره آموزشی معمولی دانشگاه به وظیفه خودم آنجا خواهم بود و از آن ببعد حاضر نیستم به این کار ادامه بدهم. ایشان هم بدون هیچگونه تأسفی استعفای مرا مورد تأئید قرار دادند و گفتند که "من هم فکر میکنیم برای تو مصلحت نیست بیشتر از این به این کار ادامه بدهی." و به این ترتیب دوباره استعفا دادم و خودم را آماده برای کناره‌گیری از کارها کردم. البته این نحوه تند رفتار دولت و واکنش من باعث شد که سردی بسیار زیادی میان اعلیحضرت و من بوجود بیاید و من از آن روز ببعد دیگر بحضور اعلیحضرت شرفیاب نشدم و واقعاً هم جرفی نداشتم که به ایشان بزنم. و احساس میکردم بهتر است این چند ماه آخر بصورتی پایان بپذیرد و من از شر این کارهای دولتی خلاص بشوم. دست کم در وزارت اقتصاد این دلگرمی را داشتم که یک کار مثبتی میتوانستم انجام بدهم، ولی در اینجا در دانشگاه تهران توقع دستگاه دولتی این بود که من با چشم بسته دانشجویانی را تنبیه بکنم که بهیچوجه برای من میسر نبود و میان دو آتش گیر کرده بودم. نه دانشجویان گرفتاریها و اضطراب درونی مرا میتوانستند درک بکنند و نه دولت حاضر بود که این رفتار موجه مرا تأئید بکند. به این ترتیب آن سال به پایان رسید و قرار شد که پس از کنفرانس آموزشی سالانه‌ای که در رامسر تشکیل میشد من از کار خودم کناره‌گیری بکنم. خاطرم هست که در آن کنفرانس اعلیحضرت و نخست‌وزیر و وزیر علوم اشاره کردند که میبایست از این پس پلیس در داخل دانشگاه مستقر بشود و به خطا این استدلال را هم میکردند که در دانشگاههای آمریکائی هم پلیس در محوطه دانشگاه دیده شده. در حالیکه پلیسی که در محوطه دانشگاههای آمریکا دیده میشود صرفاً وظیفه نگهبانی از ساختمانها و اموال دانشگاه را دارد و بهیچوجه قدرت مداخله در تظاهرات یا آشوب دانشجویان یا برهم خوردن کلاسها یا هیچ اقدامی از این قبیل را ندارد. ولی به هر دلیلی اعلیحضرت و چند نفر دیگر معتقد بودند که این کار در کشورهای پیشرفته