چون احیاناً مالک زمین بودند و از آن بابت صدمهای دیدند بنابراین آنها را در این اصلاحات جدید بکلی کنار میگذارند. بعبارت دیگر جنبه سیاسی تشکیل این کنفرانس به فوائد اقتصادیاش میچربید. اما از نقطه نظر من یک فرصت استثنائی بود که بتوانم حرفهای تازهای که داشتم بزنم، و در عرض این چند روز با شماره قابل توجهای از بازرگانان و کارفرمایان کشور آشنا بشوم. و در نتیجه آن گروه کوچک ولی پرکاری که انتخاب کرده بودم موظف شدند که تمام فشار خودشان را بگذارند برای اینکه این کنفرانس خوب برگزار شود و هر روز هم چند ساعتی با آنها درباره جزئیات کار و برنامهریزی روز گشایش و کمیسیونها و غیره جلسه داشتیم و بحث میکردیم. در آنجا من متوجه شدم که این کنفرانس احتیاج به یک شخصیتی دارد که بتواند کنفرانس را به صورت مطلوبی اداره بکند. و احساس میکردم که در میان بازرگانان کسی که بطور کامل مورد قبول آن یکی باشد وجود ندارد. در نتیجه پس از مشورت با چند نفر مصلحت در این دیدم که از آقای شریف امامی که در آن زمان رئیس بنیاد پهلوی بود و شغل دیگری نداشت خواهش بکنم که این وظیفه را بعهده بگیرد. البته در آن زمان چون تازهکار بودم این کار را روی صمیمیت کردم و هیچ متوجه نبودم که علم و شریفامامی بهیچوجه با هم رابطه خوبی ندارند. ولی در هر صورت تصور میکنم تصمیم عاقلانهای بود چرا که شریفامامی بسیار خوب از عهده اداره این کنفرانس برآمد. در ضمن نیازمند به این بودم که شخصی را بنام دبیر کل کنفرانس انتخاب کنم و باز هم در میان بازرگانان و صاحبان صنایع کسی را ورزیده برای چنین کاری نمیدیدم. دکتر خوشبین که پیش از آن در کابینه علم وزیر دادگستری بود و در ترمیم کابینهای که من وارد شدم وزیر مشاور شد نام محمد خسروشاهی را برای من برد. و من هم فوری درخواست کردم که این شخص به ملاقات من بیاید و در همان جلسه اول بسیار از قیافه طرز برخورد طرز گفتگوی این مرد خوشم آمد و با توجه به سابقهای که در بازرگانی در اروپا داشت و آشنائی که کم و بیش به برگزاری کنفرانسها به شکل فرنگی، بنظر رسید که برای این کار شایستگی دارد. و واقعاً هم همینطور بود و بسیار کار خودش
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۶۷
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۴)
– ۳ –