درست شده که تدریجاً از پائین عدهای رشد بکنند و پستهای مختلف بگیرند و هزاران هزار نفر یا دهها هزاران نفر در این فراگرد پیشرفت سیاسی شرکت دارند و سهیم هستند. و این چیزی بود که قابل فهم نه برای اعلیحضرت نبود بلکه دولت علم هم در این مورد هیچوقت نمیتوانست فکری بکند. شاید عجیب بنظر بیاید که تنها کسی که من بصورت کاملاً خصوصی با او صحبت میکردم و خوب به این مسئله پی برده بود پاکروان رئیس وقت سازمان امنیت کشور بود. ولی او هم نظرات خودش را بصورت خصوصی به من میداد چون امکان بحث علنی و اینها هم وجود نداشت. در همین اوان من سفری هم به بلژیک کردم برای دنبالهگیری مذاکره با مقامات اتحادیه اقتصادی اروپا یا به اصطلاح معمولی بازار مشترک اروپا و تلاش برای بستن یک قرارداد میان ایران و بازار مشترک. سابقاً به این صورت بود که ترکیه توانسته بود امتیازهای خاصی برای تعدادی از صادرات کشاورزی خودش بگیرد که بعضی از آنها مشابه صادرات کشاورزی ایران بود و بنابراین فشاری به صادرکنندههای ما وارد میکرد که ترکها بتوانند با قیمت بهتر بدون پرداخت حقوق گمرکی کالای خودشان را بفروشند. در حالیکه ایرانیها میبایست یک گمرکی میدادند. و درنتیجه با جنس مشابه ناچار بودند حدود، اگر اشتباه نکنم، پانزده تا بیست درصد ارزانتر بفروشند. در نتیجه از زمان جهانشاهی با مقامات بازار مشترک تماسهائی گرفته بودند ولی نتیجهای حاصل نشد. من در بهار ۱۳۴۲ با چند نفر از همکاران وزارت اقتصاد به بلژیک رفتم و در آنجا یک مذاکرهای جدی با مقامهای بازار مشترک آغاز کردم، البته کاملاً روشن بود که ترکیه بعنوان یک عضو وابسته از شرایطی استفاده میکند که برای ما میسر نبود. ترکیه عضو او.ای.سی.دی بود و در پارلمان اروپا نماینده داشته، عضو ناتو بود و بنابراین اصولاً با او بعنوان یک کشور اروپائی رفتار میشد. در حالیکه مذاکره با ایران بعنوان مذاکره با کشور ثالث تلقی میشد. ولی بهرحال هدف من این بود که تا آنجا که ممکن است ترتیبی بدهم که وضع صادرات ما هم به بازار مشترک بهتر بشود و از شرایط بهتری استفاده بکنم.
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۹۹
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۶)
– ۷ –