بودند، جمع میگردد به عبارت آخری روح الهی در پیکری پلید محبوس میماند[۱]. آنگاه عیسی نورانی، «عالم عقل» (خرذیشهر) مأمور میشود، که گهمرد (آدم) را از خواب برانگیخته و او را از احوال جهان و سرشت مخصوص خود و سرنوشتی که دارد، آگاه کند[۲] این عیسی نورانی را «پدر» خلق نکرده است، بلکه خدایان درجۀ دوم او را آفریدهاند (از قبیل پیامبر، مادر حیات، انسان نخستین، روح زنده). بنا بر قول کومون،[۳]: «مانویان را در این باب تمثیلی عجیب است، چه گویند: شهادت مسیح نمونهایست از رنج جوهر الهی، که در مواد عالم منتشر است و «هر روز متولد شده، رنج میکشد و میمیرد» (اودیوس،[۴] دوفید[۵] ۳۴) و این جوهر الهی در شاخههای درآمده، معلق میگردد و شبیه آن وجود مطلوب است[۶] و در میوه و سبزیها حلول کند. بر سر سفرهها آید (ایضاً)[۷] و در اجزاء غذاها بکار رود و در این صورت او را مانویان «عیسی بردبار» میخوانند. آدم در هنگام بینوایی فریاد برآورد: «نفرین بر خالق بدن من، که جانم را زندانی کرده است و نفرین بر طاغیانی، که مرا بغلامی انداختهاند».[۸] عاقبت آدم نجاتیافته وارد بهشت میگردد.[۹]
این شرحی که ما از عقاید مانویه در باب تکوین جهان ذکر نمودیم، مأخوذ از منابع سریانی و عرب است، که از روی مندرجات قطعات پهلوی تورفان آن را تکمیل نمودهایم. در کتاب کفلایه[۱۰] فهرست کامل خدایان مسطور است و مشتمل بر