کرده بودم و در حضور خود آنها این نوع سرزنش را در مجمع علنی یعنی در انجمن ملی در ورود خود به تبریز کردم لکن به سران مجاهدتکنندگان طعنی نکردم.
البته بعضی از مجاهدین موردتوبیخ رنجش قلبی حاصل کردند و حتی بعضی دوستانرا اندیشه حاصل شد و بیانات مرا خطرناک براه میپنداشتند چنانکه چندی قبل از ورود من به تبریز مرحوم سیدحسن شریفزاده در همین بابها مجاهدین را در انجمن ملی ملامت و سرزنش نمود و بلافاصله همانروز او را در خیابان کشتند. قاتل بخانهٔ ستارخان پناه برد لکن ستارخان او را گرفتار کرد و تحویل انجمن داد و پس از استنطاق واداشت او را در همان محل قتل شریفزاده اعدام کردند.
نویسندهٔ مکتوب مانحنفیه بمرحوم براون بلاشک یک شخص انگلیسی بوده و در این امر ادنی شبهه و تردیدی نیست و جای تأسف است که مرحوم کسروی با سوءظنی که نسبت باشخاص غیر مورد لطف خود داشت نوشتن آن نامه را بمرحوم میرزامحمدعلیخان تربیت نسبت داده که «با دستور» من نوشته است!! و در واقع تهمتی بشخص بیگناهی زده و گناه این اسناد را بگردن گرفته و تحقیق صحیحی در مطلب نکرده و از قول خدای عزوجل غفلت نموده که فرموده است
ان جائکم فاسق نبیاً فتبینوا.