برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۳۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۲
خطابهٔ اول
 

کامل نمودن ایران بر طبق نقشه منظم طویل‌المدة و باصطلاح فرنگی «سیستماتیک» و قدم بقدم روزافزون پیش میرفت و بی‌شباهت باظهار سفیر مقیم روس در بخارا در اواخر قرن گذشته در مصاحبه با یکی از رجال سیاسی نبود که گفت «ما در اینجا مشغول فصد تدریجی بخارا هستیم و کم‌کم مرتباً خون او را میگیریم تا کاملا تمام شود».

در جهت سیاسی هم مظفرالدین‌شاه و صدراعظم او امین‌السلطان کاملا تابع و منقاد روس بودند و دومی مخصوصاً از تاریخ ۱۲ رجب ۱۳۰۹ رسماً سرسپرده سیاست روس شد و خود به سفارت روس رفته قول اطاعت و انقیاد مطلق نسبت بتقاضاها و تمایلات آنها داد.

وی قبلاً ارتباط زیاد و خاصی با انگلیسها داشت و شاید بهمین جهت در ملاقات با سفیر روس گفت من میدانم که هرچه من بگویم از قول و عهد و دوستی با شما شاید باور نکنید ولی عمل بشما ثابت خواهد کرد (این شرح را دکتر فوریه طبیب فرانسوی ناصرالدین‌شاه که خیلی دشمن انگلیس هم بود در کتاب خود تحت تاریخ فوق با خوشحالی خود ثبت کرده است.)

ولیعهد یعنی محمدعلی‌میرزا هم در تبریز بکلی مسخر روسیه بود. این شاهزاده روزبروز تحت نفوذ کامل آنها درآمد و معلمی برای یاد گرفتن زبان روسی برای خودش از روسیه خواست که یکی از اعضای وزارت خارجه روس برای این کار انتخاب شد باسم شاپشال از یهودیهای کرائیت قدیم. این شخص ولیعهد را در ظرف سالهائی که در خلوت و جلوت او همراه بود طوری معتقد مطیع بروس بار آورد که در عهد سلطنتش در طهران نیز هم او مشیر و مشاورش بود و مثال بارزی از این اعتماد و انقیاد آن بود که وقتی اینجانب