برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۳۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
سه خطابه
۳۳
 

محمدعلی میرزا را پس از خلع از سلطنت و تحصن در سفارت روس در زرگنده برحسب تقاضای خودش ملاقات کردم با ترکی با من صحبت کرده و بمن گفت که من بروس چنان امید بسته و تکیه کرده بودم (باصطلاح ترکی کمر بسته بودم) که خیال کردم آنها «هندوچین و ماچین را زیر نگین من خواهند درآورد»!! و همچنین وقتی که مجدداً بایران عودت نموده بقصد تصرف طهران و برانداختن مشروطیت حملاتی کرده و شکست خورده و عاقبت مجدداً بروسیه برگشت پس از آنکه دولتین روس و انگلیس باو اخطار کردند که باید از ایران برود بنابر آنچه در کتاب آبی انگلیس ذکر شده وی در موقعیکه قونسول روس در استرآباد این پیام قطعی را باو داد برحسب گزارش قونسول مزبور بسیار تکان خورد و گفت که «او بهمراهی و غمخواری روسیه امیدوار بود و اگر مجدداً تاج و تخت را بدست می‌آورد در اعمال و روش خود پیرو خواستها و تقاضای روس میشد و حالا حاضر است اگر امپراطور مایل باشد از ایران حرکت کند و بهرحال منتظر اوامر امپراطور خواهد بود». ذکر این مطالب مستقیماً با تاریخ مشروطیت مربوط است که اینهمه مقدمات منفی انقلاب بود و از ملاحظه آنها دیده میشود که کار مملکت ایران و استقلال آن یکجا و چه حال و چه زبونی و حقارت و وهن و انحلال و در شرف اضمحلال و انقراض رسیده بود که ملت مسلمان ایران صبرش به پایان رسیده و ماده تألم و انفعال او منفجر گردید.