برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۳۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

البته زجر و فشار و تحقیر بایران و سلب حقوق او منحصر بروس نبود بلکه اگرچه قسمت خیلی زیادی از این تعدیات از آن ناحیه بود دول اروپائی دیگر هم در اینگونه تعدیات بی‌سهم نبودند.

محض اشاره بیک سلسله تجاوزات و زیاده‌رویها و توهینات از طرف دولت همسایه جنوبی ایران نیز بیک مثال اکتفا میکنیم:

در سفر دوم فرنگستان مظفرالدین شاه وقتیکه وی در جمادی‌الاولی سنه ۱۳۲۰ بلندن رسید در یک پذیرائی با حضور پادشاه انگلیس که بعضی رجال مملکت انگلیس هم بشاه معرفی میشدند یکی از آنها (اگر اشتباه نکرده باشم جوزف چمبرلن) از رجال قدیمی و درجه اول انگلیس جلو آمد وقتیکه شاه دست بسوی او دراز کرد وی دست خود را عقب کشید و بشاه گفت میخواهم نصیحتی بشما بدهم و آن اینست که شما با خود عهد کنید که پس از آنکه به کشور خودتان برگشتید دیگر دروغ نگوئید. مترجم شاه که مرحوم حسینقلی‌خان نواب بود (و روایت‌کننده بمن هم خود او بود) این حرف بی‌ادبانه را برای شاه ترجمه نکرد ولی پس از عودت بمنزل باو گفت.

در اواخر عهد مظفرالدین کار بی‌عزتی ایران بجائی رسیده بود که بنا بر حکایت دکتر قاضی کردستانی از اهل ساوجبلاغ آذربایجان که شاید بعضی آقایان او را میشناختند و گویا همین چند سال اخیر وفات کرده و در طهران در عدلیه بود وقتی یکی از مستشرقین آلمان بنام اوسکارمان که متخصص زبان کردی بود بایران آمده بود وقتیکه به ساوجبلاغ رفته بود و حاکم