برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۰۲۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۴۱۷ —

غزل ۲۵۳ بیت ۲: دگر چه چاره چو با زورمند برنایند
« ۲۵۶ « ۳: لیکن از نالهٔ مرغان بچمن غوغا بود
« ۲۶۴ « ۱۱: ماه رخسار نپوشی تو بت یغمائی
« ۲۸۶ « ۹: گر فراقم بکشد جان بوصالت ندهم
« ۲۹۳ « ۳: گلبنست آن یا تن نازک میانش یا حریر
« ۳۰۸ « ۶: بیتو در جنت نیاشامم شراب سلسبیل

  با تو در دوزخ بسازم با هوای زمهریر

« ۲۲۳ « ۱: هر که نازک بود تن یارش[۱]
« ۳۴۱ « ۸: تو سر بصحبت سعدی در آوری هیهات

  ازین خیال که من کرده‌ام مصور خویش

« ۳۵۳ « ۵: گناه اول حوا را بود و آدم
« ۳۵۷ « ۱: حکایت از لب شیرین دهان شیراندام
« ۳۶۱ « ۷: گر نکند التفات یا بکند احترام
« ۳۶۸ « ۶: میخواستمت پیشکشی در خور خدمت
« ۳۷۴ « ۳: چون شبنم اوفتاده بدم پیش از آفتاب
« ۳۸۵ « ۱۰: میان ما و تو جز پیرهن نخواهد ماند
« ۳۹۳ « ۱: گر برخسار چو ماهت صنما مینگرم[۲]
« ۴۰۲ « ۲: که من آن پایه ندارم که بمقدار تو باشم
« ۴۰۵ « ۶: که دیده خواب نبردست از انتظار تو دوشم
« ۴۰۹ « ۲: پیرهن می‌بدرم در بدن از غایت شوق
  1. ظاهراً از متن بهتر است.
  2. این وجه در یک نسخه و بر خلاف تمام نسخه‌های قدیم و جدید است که در متن آمده و ظاهراً صحیح‌تر باشد.