برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۱۱۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۶۲ —

  دوای خسته و جبر شکسته کس نکند مگر کسی که یقینش بود بروز یقین  
  یقین قلبی انی انال منک غنی ولایزال یقینی من‌الهوان یقین  
  سخن بلند کنم تا بر آسمان گویند دعای دولت او را فرشتگان آمین  
  همیشه خاتم اقبال در یمین تو باد بعون ایزد و در چشم دشمنانت نگین  
  برغم دشمن و اعجاب دوستان بادا همیشه چشمهٔ رزقت مَعین و بخت معین  
  حزین نشسته حسودان دولتت همه سال تو گوش کرده بر آواز مطربان حزین  
  مباد دشمنت اندر جهان وگر باشد بزندگانی در سجن و مرده در سجین  
  دوام عیش تو بادا پس از هلاک عدو چنانکه پیش تو دف میزنند و خصم دفین  
  ز دوستان تو آواز رود و بانگ سرود بر آسمان شده وز دشمنان زفیر[۱] و انین  
  هزار سال جلالی بقای عمر تو باد شهور آن همه اردی‌بهشت و فروردین  

در ستایش ملکه ترکان خاتون

  ای بیش از آنکه در قلم آید ثنای تو واجب بر اهل مشرق و مغرب دعای تو  
  درویش و پادشاه ندانم درین زمان الا بزیر سایهٔ همچون همای تو  
  نوشین روان و حاتم طایی که بوده‌اند هرگز نبوده‌اند بعدل و سخای تو  
  منشور در نواحی و مشهور در جهان آوازهٔ تعبد و خوف و رجای تو  
  اسلام در امان و ضمان سلامتست[۲] از یمن همت و قدم پارسای تو  
  گر آسمان بداند قدر تو بر زمین در چشم آفتاب کشد خاک پای تو  
  خلق از جزای خیر تو کردن مقصرند پروردگار خلق تواند جزای تو  

  1. نفیر.
  2. سلامتند.