برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۹۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در اخلاق درویشان
— ۸۱ —

  گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را  
  گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج وین جهد[۱] میکند که بگیرد غریق را  

حکایت

یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته عابدی بروی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد جوان[۲] از خواب مستی سر[۳] برآورد و گفت اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراما

  اذا رأیت اثیماً کن ساترا و حلیماً یا من تُقبح اَمری لِم لا تمر کریما[۴]  
  متاب ای پارسا روی از گنهکار ببخشایندگی در وی نظر کن  
  اگر من ناجوانمردم بکردار تو بر من چون جوانمردان گذر کن  

حکایت

طایفه رندان بخلاف[۵] درویشی بدر آمدند و سخنان ناسزا گفتند و بزدند و برنجانیدند شکایت از بیطاقتی پیش پیر طریقت برد که چنین حالی[۶] رفت گفت ای فرزند خرقه درویشان جامه رضاست هر که درین کسوت تحمل بی مرادی نکند مدّعیست و خرقه برو حرام

  دریای فراوان نشود تیره بسنگ عارف که برنجد تنگ آبست هنوز  

  1. سعی.
  2. نظر جوان.
  3. جوان سر.
  4. این بیت در بعضی نسخ نیست.
  5. بانکار.
  6. حالتی.