برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۲۹۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در آداب صحبت
— ۱۷۹ —

پادشاهان بصحبت[۱] خردمندان ازان محتاج[۲] ترند که خردمندان بقربت پادشاهان

  پندی اگر بشنوی ای پادشاه در همه عالم[۳] به ازین پند نیست  
  جز بخردمند مفرما عمل گرچه عمل کار خردمند نیست  

* * *

سه چیز پایدار نماند مال بی تجارت و علم بی بحت و ملک بی سیاست[۴]

* * *

رحم آوردن بر بدان ستمست بر نیکان عفو کردن از ظالمان جورست بر درویشان

  خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی بدولت تو گنه[۵] می کند بانبازی  

* * *

بدوستی پادشاهان اعتماد نتوان کرد و بر آواز خوش کودکان که آن بخیالی مبدل[۶] شود و این بخوابی متغیر گردد

  معشوق هزار دوست را دل ندهی ور میدهی آن دل بجدائی بنهی  

* * *

هر آن سرّی[۷] که داری با دوست در میان منه چه دانی که وقتی


  1. بنصیحت.
  2. خردمندان محتاج.
  3. دفتر.
  4. در بعضی از نسخ این قطعه در اینجا ثبت است:
      وقتی بلطف گوی و مدارا و مردمی باشد که در کمند قبول آوری دلی  
      وقتی بقهر گوی که صد کوزه نبات گه گه چنان بکار نیاید که حنظلی  
  5. نگه.
  6. متبدل.
  7. هر سری.