برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۳۰۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۱۹۰ —

* * *

گر جور شکم نیستی هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی[۱] بلکه صیاد خود دام ننهادی حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سدّ رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند اما قلندران چندانکه در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس

  اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب شبی ز معده سنگی شبی ز دل تنگی  

* * *

مشورت با زنان تباهست و[۲] سخاوت با مفسدان گناه

  خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی بدولت تو گنه می کند بانبازی[۳]  

* * *

هر کرا دشمن پیشست اگر نکشد دشمن خویشست

  مار بردست و مار سر بر[۴] سنگ خیره رائی بود قیاس و[۵] درنگ  

* * *

[۶]کشتن بندیان تأمل اولی ترست بحکم آنکه اختیار باقیست توان


  1. در نسخه پاریس این بیت در اینجا ثبت است:
      شکم بند و دستست زنجیر پای شکم بنده نادر پرستد خدای  
  2. تباه و.
  3. این بیت مکرر شده (ص ۱۷۹) و در بعضی از نسخ بجای آن این بیت است:
      ترحم بر پلنک تیز دندان ستمکاری بود بر گوسپندان  

    و در یکی از نسخ این قطعه است:

      نکوئی با بدان کردن وبال است ندانند این سخن جز هوشمندان  
      ز بهر آنکه با گرگان نکوئی بدی باشد بجای گوسپندان  
  4. بر سر.
  5. نکند مرد هوشیار.
  6. در بیشتر از نسخ این پند چنین شروع میشود: و گروهی بخلاف این مصلحت دیده‌اند و گفته‌اند که در.