برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۳۴۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

  بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین[۱]  
  خداوند بخشندهٔ دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر  
  عزیزی که هر کز درش سر بتافت به هر در که شد هیچ عزّت نیافت  
  سرِ پادشاهان گردنفراز بدرگاه او بر زمین نیاز  
  نه گردنکشان را بگیرد بفور نه عذرآوران را براند بجور  
  و گر خشم گیرد ز کردار[۲] زشت چو بازآمدی ماجرا در نوشت  
  اگر با پدر جنگ جوید کسی پدر بیگمان خشم گیرد بسی[۳]  
  و گر خویش راضی نباشد ز خویش چو بیگانگانش براند ز پیش  
  و گر بنده چابک نباشد بکار عزیزش ندارد خداوندگار  
  و گر بر رفیقان نباشی شفیق بفرسنگ بگریزد از تو رفیق  
  و گر ترک خدمت کند لشکری شود شاه لشکر[۴] کش از وی بری  
  ولیکن خداوند بالا و پست بعصیان در زرق بر کس نبست  
  دو کَونش یکی قطره از بحر علم گنه بیند و پرده پوشد بحلم  
  اَدیم زمین سفرهٔ عام اوست برین خوان یغما چه دشمن چه دوست  
  اگر بر جفا پیشه بشتافتی کِه[۵] از دست قهرش امان یافتی؟  

  1. در یکی از نسخه‌ها چنین است:
      بنام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید  
  2. بکردار.
  3. این بیت و بیت بعد در بعضی از نسخه‌ها نیست.
  4. گردن.
  5. کی.