برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۳۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۳۶ —

صدقات فرماید. و کسی را که بی‌جرمی از نظر خود براند بیکبار محروم نگرداند. و مردم عزل دیده و سختی کشیده باز عمل فرماید که بجان بکوشند از بیم بینوائی. و دوستان قوی دارد تا دشمنان قوی نشوند، و با دشمن قوی نستیزد، و همه حال با دوستان نگوید که دوستی همه وقتی نماند و همه رنجی بدشمن نرساند که وقتی دوست گردد. و رعیت نیازارد تا بروز واقعه میل از او بجانب دشمن نکنند. و در چشم غریبان بهیبت نشیند و با خواجه‌تاشان تکبر نکند[۱]، و احترام گذشتگان و رفیقان و دوستان گذشته بکند، و اهل و قرابت گاه‌گاه بنوازد، و با آشنایان وفاداری کند، و مردم نامی را در بند گرامی دارد و کسان معتبر در خدمت ایشان برگمارد. خودرای و سبکبار سروری را نشاید و دولت برو نپاید. و پادشاهان را حکم ضرورتست در مصالح ملک و قاضیان را در مصالح دین و گرنه ملک و دین خراب گردد. و چندانکه تواند بدی نکند و اگر العیاذبالله قضا رفت و خطا آمد بتدارک آن مشغول شود و به نیکی بکوشد، و باعتماد تدارک دلیری بر گناه نکند که هرگز درست با شکسته برابر نباشد. و عفو از گناه کسی کند که دعای خیر گوید همه کس نه او گوید و بس. و پیش از آنکه سخن گوید اندیشه کند تا این سخن اگر دیگری گوید بپسندد پس آنگاه بگوید.

بدگوی مردم بدوستی نگیرد که با وی همان معاملت کند که با دیگران کرد. تا دفع دشمنان بمال و مدارا میشود جان در خطر ننهد که بهزیمت پشت دادن به از آنکه با شمشیر مشت زدن. اندازهٔ کارها نگاه دارد و دست سخاوت گشاده دارد. سر جملهٔ پندها آنست که آنچه دست دهد بدهد.


  1. کلاه تکبر بگذارد.