برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۴۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۴۵ —

  تو خود چون از خجالت سر برآری که بر دوشت بود بار گناهان  
  اگر دانی که بد کردی و بد رفت بیا بیش از عقوبت عذر خواهان  

این بیان که کردیم تقوی صالحانست. اما بیان تقوی عارفان آنکه اگر عیاذا بالله گوشهٔ خاطر ایشان بعملی ناکردنی التفات کند نه از عذاب روز قیامت ترسند بلکه در آن حالشان از خدای عزوجل شرم آید که واقفست و مطلع، و روا نباشد در نظر بزرگان افعال قبیح.

آورده‌اند که یکی از بزرگان را زانو درد کردی گفتندش زمانی پای دراز کن چون تنهائی. گفت تنها نیستم که خداوند جل وعلا حاضر است و شرم میدارم که در حضرت خداوندگار ترک ادب باشد. پس ای زمرهٔ صالحان اتقوالله و لِتنظر نفس ماقدمت لِغد، واتقوالله. پرهیزکاری کنید و به بینید که امروز از بهر فردای قیامت چه بضاعت فرستاده‌اید و چه ذخیره نهاده. و ای حلقهٔ عارفان ان الله خبیر بما تعملون دامن از گرد زلت نگاه دارید که خداوند تعالی حاضرست و بینا.

نقلست که بندهٔ حبشی پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت یا رسول الله انی اَتیتُ فاحشة فهل لی توبة عملی؟ ناکردنی کرده‌ام هیچ مرا توبه باشد؟ گفت باشد و هو الذی یقبل التوبة عن عباده. حبشی توبه کرد و بیرون رفت بعد از زمانی باز آمد و گفت یا رسول الله کان الله یرانی علی ذلک در آن حالت مذموم حقتعالی و تقدس مرا می‌دید گفت خاموش چرا نمیدید؟ یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور چشمی در ابرو نگردد بخیانت، و خاطری در سینه نگذرد بخلاف دیانت اِلّا که خداوند تعالی داناست بر آن و بینا. ان تَکُ مثقالَ حبة من خردل فیکن فیِ صخرة او فی السموات