برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۵۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۵۳ —

فرود آورد آن دیگر بود، اما عاشق از همه تصرفی معزول باشد و اگر تصرف کند آن تصرف نامقبول بود. محمد رسول الله صلی الله علیه و سلم چون بشرط ادب در راه آمد و بی‌استحقاقی خویش بدید که او را ازین صفت می‌باید که حلیت و پیرایهٔ او بود، ما زاغ‌البصر و ما طَغی، چون ما زاغ‌البصر صفت او بود گفتند. الم تر الی ربک[۱]. باز چون موسی بر لم یزل ولایزال حکمی کرد که او را استحقاق نبود داغ حرمان بر جبین طمع او نهادند و از لن ترانی میخی ساختند و بر احداق اشواق او زدند تا دیدهٔ او مؤدب گردد[۲].

جوانمردا[۳] معشوق همه عزت و کبریا و عظمت بود و عاشق همه انقیاد و تواضع و مذلت. عاشق همه این گوید: ارنی انظر الیک، معشوق همه این ندا کند در ملک و ملکوت که لن ترانی[۴] و افتادگان بادیهٔ محبت این فریاد کنند که، یا ایهاالعزیز مَسنا و اَهلناالضر و جَئنا بِبضاعةٍ مُزجاةٍ فَاَوف لنا الکیل و تَصدق علینا ان اللهَ یجزی المتصدقین.

مجلس چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم نام خداویست که تا او نخواهد صبا پردهٔ گل نشکافد و باد گیسوی شمشاد نجنباند[۵] بی حکم او زمرد غنچه بیجاده نشود، بی صنع او[۶] لاله پر ژاله نگردد، نام ملکیست که بدست عملهٔ صبا قامت


  1. سبحان الذی اسری (این جمله در بعضی نسخه‌ها اضافه شده).
  2. کردند.
  3. در بعضی نسخ این جملهٔ اضافه است: معشوقی همه جباری و دلداری است و عاشقی همه ذلیلی و بردباری.
  4. در یک نسخه بجای (در ملک و ملکوت که لن ترانی) این عبارتست ان الله لغنی عن العالمین.
  5. شانه نکند، نبافد.
  6. بی صبح کرم او.