غزلهای طیبات میگوید: «چند خواهی گفت سعدی طیبات آخر ندارد» و در پایان غزلی از بدایع میفرماید:
گرت از بدایع سعدی نباشد اندر بار | به پیش اهل معانی چه ارمغان آری |
ولیکن در جواب دلیل اول میتوان گفت قدیمترین نسخه از کلیات که تاریخش معلوم است کمتر از بیست و چهار پنجسال از وفات شیخ فاصله ندارد و ما نمیدانیم تدوین کنندهٔ کلیات چه کس بوده و بچه نظر تدوین کرده است و از کجا که تدوین کننده غیر از خود شیخ نبوده و شاید ملاحظات و موجباتی برای این تقسیم داشته است که بر ما مجهول است. و اما اینکه در بعضی نسخ قید کردهاند که از روی خط شیخ نوشتهاند اولاً باین سخن اطمینان نمیتوان کرد چون در بعضی دیدهایم که این ادعا حقیقت ندارد. ثانیاً با اینکه میدانیم کتاب و نسخهکنندگان مقید نبودهاند باینکه در استنساخ کاملاً از نسخهٔ اصل پیروی کنند، بر فرض که قبول کنیم که از روی خط شیخ نوشتهاند از کجا مطمئن شویم از خود تصرفی نکردهاند، چنانکه کتاب بوستان را میبینیم در نسخه های بسیار قدیم باین اسم خوانده نشده و مثل اینست که اصلاً شیخ برای آن نامی ننهاده است چون میبینیم نسخههای قدیم آنرا «سعدینامه» مینامند و یقین است که «سعدینامه» اسمی نیست که سعدی بر بوستان نهاده باشد، در اینصورت چگونه میتوانیم یقین کنیم که مجموعههای غزلیات خودرا بنامی خوانده باشد و این نامها مانند نام بوستان جعل دیگران نباشد؟ خاصه اینکه نسبت بملمعات این فقره را میتوان یقین نمود زیرا که در نسخههای کهنه ملمعات را از غزل های دیگر جدا نکردهاند و معلوم است که این کار از خوش خیالیهای دیگرانست. در جواب دلیل سوم میگوئیم از کجا میتوان یقین کرد که مقصود شیخ در اشعار مزبور از طیبات و بدایع مجموعهٔ غزلیات موسوم به طیبات و بدایع بوده است و