برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۷۶۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۱۵۸ —

  قیل لی فی الحب اَخطار و تحصیلُ المنی دولة القی بمن القی بروحی فی الخطر (؟)  
  گوشه گیر ای یار یا جان در میان آور که عشق تیربارانست یا تسلیم باید یا حذر  
  فالتنائی غصة ما ذاق الاَمن صبا و التدانی فرصة ما نال الا من صبر  
  دختران طبع را یعنی سخن با این جمال آبروئی نیست پیش آنِ[۱] آن زیبا پسر  
  لَحظک القتال یَغوی فی هلاکی، لاتدع عطفک المیاس یسعی فی بَلائی، لاتذر  
  آخر ای سرو روان بر ما گذر کن یکزمان آخر ای آرام جان در ما نظر کن یکنظر  
  یا رخیم الجسم لو لا اَنت شخصی، ما انحنی؟[۲] یا کحیل الطرف لو لا انت دمعی، ما انحدر؟  
  دوستیرا گفتم اینک عمر شد گفت ایعجب طرفه میدارم که بی دلدار چون بردی بسر؟  
  بَعضُ خِلّانی اَتانی سائلا عَن قصتی قلت لا تَسْلُ صفارُ الوجه یغنی عن خبر  
  گفت سعدی صبر کن یا سیم و زر ده یا گریز عشق را یا مال باید یا صبوری یا سفر[۳]  

۲۹۴– ط

  آمد گه آنکه بوی گلزار منسوخ کند گلاب عطار  
  خواب از سر خفتگان بدر برد بیداری بلبلان اسحار[۴]  
  ما کلبهٔ زهد برگرفتیم سجاده که میبرد بخمار؟  
  یکرنگ شویم تا نباشد[۵] این خرقهٔ سترپوش زنار  
  برخیز که چشمهای مستت خفتست و هزار فتنه بیدار  
  وقتی صنمی دلی ربودی تو خلق ربودهٔ بیکبار  
  یا خاطر خویشتن بما ده یا خاطر ما ز دست بگذار  
  نه راه شدن نه روی بودن معشوقه ملول و ما گرفتار  

  1. حسن، روی.
  2. شکل غلط قبلی: ... انت شخصی، ...
  3. در قدیمترین نسخه‌ها این غزل ۱۵ بیت بیشتر نیست (دو بیت فارسی یک بیت عربی بترتیب) و ابیات ۶، ۸، ۱۰، ۱۴، را ندارد و با اینکه ابیات اصلی ظاهراً همان ۱۵ بیت است از اکثریت نسخ پیروی کردیم.
  4. هشیار.
  5. نماند.