برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۹۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۸۸ —

یک سر از اسرار حق بازدان و یکحرف از اشارات ایزدی بخوان.

فی‌الجمله چون جگر سوختگان آتش محبت و متحملان بار امانت را آتش اشتیاق بالا گیرد و دود فراق بر هودج دماغ کِله بندد، انشراح صدور و ارتیاح ارواح را مسوداتی که مبیض[۱] چهرهٔ معانی بود تعلیق زند تا در مکاید[۲] روائد اشواق و مقاسات شدائد فراق ازان تعلیقات مایه و سرمایهٔ تفریح و ترویح سازند. و اَین المدامة من ربقة. اجمام مفکره و ترفیه خاطر را فهرست خزاین علوم بر عذار کاغذ تحریر و جلوهٔ تحسین مدخّر گردانند و از نوابت کلک صدهزار چنبر از عنبرتر بر دیبای ششتر ریزند تا چون آینهٔ طباع از صدم ملالت و ضیق حالت مملو شود انجلاء انکساف را لطائف کلمات و ظرائف حالات گذشتگان که از صدور کتب و بطون دفاتر و انفاس یاکان در سفینه مدخّر باشند برخوانند آینهٔ طباع از زنگ ملالت بصفای آن مقالات مجلوّ گردد.

القصه سفینه‌ها سازند که آن خازن عجائب اسرار و حافظ غرائب اخبار، و جامع علوم علما و مجموعهٔ حکمت حکما، و شاهنامه عشاق و کارنامهٔ مشتاق، و محرک سلسلهٔ طلب و بخور لخلخهٔ طرب[۳] و رفیق شفیق و انیس جلیس بود.

  ایستاده سفینهٔ بر خشک بحرهای روان در آن بسیار  
  هم از اوراق کاغذش الواح همش از نوک کلکها مسمار  
  کشتئی لنگرش ز عقدهٔ عهد بادبانش ز همت احرار  
  از لطائف سکینهٔ ارواح وز غرائب جهینهٔ اخبار  

  1. تیبیض.
  2. مکایدات.
  3. و مزین حجلهٔ طرب.