برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۹۴۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۳۳۱ —

  پرده برانداز شبی شمع وار تا همه سوزیم بپروانگی[۱]  
  یا ببرد[۲] خانهٔ سعدی خیال یا ببرد دوست بهمخانگی  

۵۹۳ – ط

  بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی بکجا روم ز دستت که نمیدهی مجالی؟  
  نه ره گریز دارم نه طریق آشنائی چه غم اوفتادهٔ را که تواند احتیالی[۳]؟  
  همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد بقیامت اتصالی[۴]  
  چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن بامید آن که روزی بکف اوفتد وصالی  
  بتو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن که شبی نخفته[۵] باشی بدرازنای سالی  
  غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی  
  سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم که بخویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی  
  چه نشینی ای قیامت بنمای سرو قامت بخلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی  
  که نه امشب آنسماعست که دف خلاص یابد بطپانچهٔ و بربط برهد بگوشمالی  
  دگر آفتاب رویت منمای آسمانرا که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی  
  خط مشکبوی و خالت بمناسبت تو گوئی قلم غبار میرفت و فرو چکید خالی  
  تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد گنهست برگرفتن نظر از چنین جمالی  

۵۹۴ – ب

  تَرحَم ذِلَتی یا ذَاالمعالی و واصِلنی اذا شَوَّشت حالی  
  اَلا یا ناحِس اَلطرفین سِکری سَل السهران انَ عَن طول اللیالی  
  ندارم چون تو در عالم دگر[۶] دوست اگر چه دوستی دشمن فعالی  

  1. این بیت در قدیمترین نسخه نیست.
  2. یا بکند.
  3. در بیشتر نسخه‌ها: احتمالی.
  4. بقیامتم وصالی، و در قدیمترین نسخه این بیت نیست.
  5. ندیده.
  6. یکی.