برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۰۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

را هزار فرسخ می‌بریم و به فرنگی می‌فروشیم و ماهوت و کرباس همین پشم و پنبه را به قیمت گزاف از آنها خریده، باز هزار فرسخ می‌آوریم در وطن خودمان می‌فروشیم، و دوچار دو اشکال بزرگ می‌شویم. یکی اینکه جنس خود مان را می‌فروشیم منی یکتومان، و همان جنس را می‌خریم منی ده تومان. دوم مال پاک می‌فروشیم مال نجس می‌خریم؛ سودای حلال را با سود حرام مبادله می‌نماییم. اگر اذن بدهید در ایران کارخانه بسازیم، از فرنگستان اوستاد چیتساز و ماهوتساز و مکانیک بیاوریم. وقتی که خودمان یاد گرفتیم آنها را، یعنی خارجه را، بیرون بکنیم. بعد از آن اقلاً از رفع ذلت احتیاج از چلواری پاک کفن، از ماهوت پاک جبه و قبا می‌دوزیم … تا در مجلس، من سایرین را استمزاج[۱] نمودم، نه اینکه قبول نکردند، فردا برای من در محکمه‌های خودشان هنگامه‌ای چیدند و داستانها بافتند؛ حال آنکه معاشرت اهل کتاب را همهٔ انبیاء و اولیاء می‌کردند، و خدام اهل کتاب، که از مسلمانان مزد بگیرند، تابع حکم و اوامر او بشوند، و به او تعظیم نمایند در حکم تابع اسلامند. اما نمی‌توان اشخاص مغرض را حالی نمود. اگر من تنها بودم فتوا می‌دادم و ایران را بعد از ده سال از همه چیز فرنگستان مستغنی می‌نمودم. شما خیال نکنید که ما از فهم اقتضای عصر و اصلاح نقایص پر بیخبر و بیخردیم، نه! عیب کار همان اغراض است. من تا کنون با هرکس از این قبیل صحبت نموده بودم، به این وضوح و جامعیت این مطلب را کسی تقریر نکرده بود. اکثر از من می‌ترسیدند، اما نه! شورای امور دخل به مواجههٔ او ندارد. ما همهٔ اینها را باید بشنویم، بسنجیم، بدانیم، هرچه ممکن


  1. از کسی درباره چیزی نظرخواستن.
۱۰۰