برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۸۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نهی می‌کنند خودشان مرتکب آن امر نمی‌شوند، هرچه به اسم خدا می‌گویند خودشان به تقدس آنها معتقدند. این بزرگواران پدران روحانی هستند، همیشه از مردم در کنارند و خودرا آلودهٔ سیئات همجنسان دنیادار ودنیاپرست نمی‌کنند. چون مردان خدا هستند سر کارشان با خدا است، هرکس آنها را دوست ندارد و طالب پابوسی آنها نشود انسان نباشد و ایمان ندارد. رنان می‌گوید تنظیمات طبیعی بشریت برادری و برابری و آزادی است (اما نه آنکه در مغرب زمین است). برادریم به جهت اینکه همه اولاد آدمیم، برابریم به جهت اینکه امتیازی در ولادت و وفات نداریم، آزادیم به جهت اینکه کسی بفرماید یا خودمان بخواهیم که نشنویم، نبینیم، نفهمیم نمی‌توانیم. پس منی‌ما آزاد واز تحت ریاست خود و دیگری بیرون است. اقتضای طبیعی را مانع خلق نشده، و برای طیران مرغ خیال بشرطی دورهٔ فضای واسعهٔ خلقت از لمحه‌ای بیش نیست. همهٔ شرایع آسمانی و قوانین ارضی فقط برای فهمانیدن این معنی وضع شده. مبعوثین هر عصری برای ارائه و تلقین همین معرفت یا عبادت روحانی برخاسته‌اند و دانایان عصر را به تشریح و تعلیم او گماشته‌اند، که بشر را به این مسلک طبیعی هدایت بکنند و نصیحت نمایند. واقعاً اگر دانایان و پیشوایان که ناصح قوم هستند خود پند نگیرند و عارف حق نباشند چگونه می‌توانند یا چه حق دارند ناصح واقع شوند، و اگر بشوند البته هر روز اختلافی پیدا شود، فسادی بروز می‌کند و به جایی رسد که حالا هستیم. مردمان ساده لوح و عوام می‌بینند شخصی به او نصیحت و وعظ می‌کند؛ او را با انواع عقوبات شدیده تهدید می‌نماید؛ که مال یتیم را نخورد خودش می‌خورد، دروغ نگوید خودش هم می‌گوید هم می‌نویسد، طالب شأن و جلال نشود خودش مثل سلاطین یدک می‌کشد و دربار دارد،

۱۸۵