برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۲۰۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

همرهی سکنهٔ دماوند نباید بکنید، وگرنه به خطر عدم نیل مقصود دچار می‌شوید، متردد شدم، چون «لابوشر» انگلیسی نیز که از طرف جمعیت جغرافیای ملکهٔ لندن به تحقیقات قلهٔ دماوند مأمور شده بود، در راپورت خودش می‌نویسد که تا پانزدهم یول[۱] در شهر ساری ماندیم ، منتظر شدیم که برفهای زیاد معابر آب شود و سیلاب دره‌ها قدری فرو نشیند، بعد روانه شدیم. با هزار موانع و صعوبت تا اول معدن یخ جنوب رسیدیم. این راپورت نیز مقوی خیال ماندن ما گردید. چون لابوشر دو نفر رفیق خود را در معدن یخ جنوب دفن نموده خودش نیمه‌جان کاری نساخته، به مقصود نرسیده، برگشت، لهذا تکلیف سردار را قبول کردم، تشکر نمودم. گفتم تسلیم اوامر شما می‌شویم. غیبت و حضور ما را هرطور به هروقت معین فرمایید اطاعت می‌کنیم. سردار گفت مشروط بر اینکه در مراجعت باز به اینجا تشریف بیاورید، چند روز مهمان من بشوید. نهار حاضر شد، چون میل نداشتیم رفتیم سر چشمه بالای کوه به گردش. جای با فرهت و صفا و سبز، اطراف تا چشم کار می‌کند درخت انار، امرود، گردو و تاک خودرو است، که به درختهای بلوط و کاج پیچیده و بالا رفته، خوشه‌های غوره آویخته. از اول بهار اینجا را معلوم می‌شود فرق کرده‌اند، که سردار تابستان از شهر بکوچد، در اینجا بماند، سورت گرمای معروف اینجا بشکند. شکارگاه خوبی است. بعد از ناهار تفنگها را برداشتیم رفتیم میان بیشه، بسیار گشتیم. سردار به یک خوک دو گلوله خالی کرد، نخورد. نوکرها چند تا تذرو زدند. برگشتیم. برای ما چادر خیلی خوب وسیع زده‌اند. پسر سردار مهماندار ماست. شب در صحرا بساط بهتر از شهر چیده


  1. ژوئیه. پانزده ژوئیه برابر ۲۴ تیرماه است.
۲۰۸