از میرزاها نسخهٔ همهٔ نوشتهجات را میگیریم… آنچه بسیار مخفی و شخصاً درمیان سفرا و وزرای ایران مبادله میباشد آنهارا به واسطهٔ مریدان دراویش یا مرشد وزیر که هرکدام برای خود مرادی دارند و اسرار شخصی و دولتی را با آنها مشاوره میکنند تحصیل مینماییم… وانگهی کدام منشی حضور است که صورت دستخط اوامر شاهانه را به هزار تومان یا یک نشان مرصع نفروشد؟! با کدام فراش خلوت و پیشخدمت خاصه است که قلیان بیاورد دم در، همهٔ گفتگوها را بشنود و به کالای مخفی خود مشتری نجوید؟!… فقط به مأمورین دربار آسیا لازم است زبان مملکت و مقربین حضور حکمرانان را بشناسند، وگرنه گاهی همان جاسوسان معتمد سفرای رقیب را اغلوطه[۱] میدهند، عمداً نشر اراجیف خارج موضوع مینمایند… مثلا سفیر روس، به واسطهٔ منهیان[۲] جاسوسان سفارت انگلیس، سفیر انگلیس را فریب داد؛ فرار ایوبخان افغان را چنان حالی نمودند که ایوبخان به «کینیازدالغارکی» کاغذ نوشته و استمداد کرده، سفیر روس جواب داده که از طرف دولت متبوعهٔ خود مأذون نیست اسباب رنجش دولت انگلیس را فراهم بیاورد… سفیر انگلیس وقتی بیدار شد که ایوبخان از شاهرود گذشته بود… اگرچه روسها از این اغفال فایده نبردند، آشوبی که به واسطهٔ او میخواستند در سرحد افغانستان برپا کنند نتوانستند… به محمد گفتم من منکر قول شما نیستم، ولی چون مأمور به اخفای او هستم از من نباید شنیده شود. این وظیفهٔ دیانت انسانی است که ودیعه را باید حفظ کند و خیانت ننماید، وگرنه من میدانم که در ایران دستگاه اخفا نیست. جائی که دستگاه افشا نباشد اخفا کجاست؟!.. در صورتی که همهٔ اعبان
برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۲۷۱
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۲۷۰