مخصوص داشته باشد. پارچه را کلی و ارزان بخرد و بدوزند، به اطفال بیمنفعت به قیمت خود بفروشد.» و در قبال سختگیری برای تهیهٔ لباس متحدالشکل گرانبهای مدارس یادآوری میکند که «مقصود از مدرسه و تعلیم توسعهٔ خیال، کسب شرف و تهذیب اخلاق است نه اجبار فقرا به تغییر لباس و کثرت وسواس. اتحاد صوری اطفال مکاتب محض مساوات فقرا و اغنیاست، که اطفال فقیر به البسهٔ ماهوت با فاخرهٔ اطفال غنی حسد نبرند، وگرنه «از طفلی که پدرش قوت یومیه را با زحمت تحصیل میکند، لباس ماهوت رسم مکتبی خواستن، بیشعوری است». و میگوید کاری نکند که لباس مکتبی هم «برای فقرا اسباب زحمت» تازهای شود «و مانع تعلیم آنها» گردد.
در قبال ارتش کذایی آن زمان، کتاب استقرار نظام وظیفهٔ اجباری را مطرح میکند، و چون احتمال میدهد که دولتهای اروپا به ملل اسلام هجوم آورند میگوید «تکلیف این است که به حکم قانون جهاد را بر همهٔ جوانان بیست سالهٔ ما واجب بکنیم، که هرساله چندین هزار به قرعه دعوت شوند. به نام هر کدام قرعه در آمد دو سال، در رکاب، علم جنگ را بیاموزد و مرخص شود، حین لزوم تحت سلاح آید؛ وطن و مذهب خود را از تجاوز اجنبی حفظ نماید. واجب است که مجاهدین مسلح داشته باشیم و برای مخارج نگه داشتن آنها مبلغی از هر تبعه، به عنوان مالیات جهادیه، هرساله اخذ نماییم و صرف لشکر و سرکردگان او بکنیم.»
کتاب مسالکالمحسنین برای پیشرفت و ترقی، مردم را به اخذ تمدن فرنگی ترغیب میکند ولی برای این کار شیوه خاصی دارد. او برخلاف بعضی از متفکرین زمان، که مجذوب تمدن فرنگی هستند و اخذ بیقید و شرط آن را پیشنهاد میکنند، از قول پدری