او را تهییج بنماید نمیشد تصور کرد او مایل بود به محل اغذیه سرکشی کند و خوراکهائی را که طبیعةً باب دندانش بود گرچه اشتها نداشت از نظر بگذراند. حالا خواهرش دقت نمیکرد که چه چیز بدهنش مزه میکند. روزی دو بار صبح و بعد از ظهر پیش از اینکه بمغازه برود مثل باد وارد میشد و با پاهایش یک تکه از هر چه بدست میآورد از لای در در جلو او میسرانید و شب بی آنکه اعتنائی بکند که آیا این خوراک تصدق سری را صرف کرده یا نه پسمانده را با تک جارو برمیداشت. حالا پاک کردن اطاق هم که عصرها میشد بطرز سرسرکی انجام میگرفت. قشرهای کثافت روی دیوار ممتد میشد تودههای کوچک خاک و آشخال در هر گوشه جمع شده بود. ابتدا موقع ورود خواهرش گره گوار در کثیفترین جاها توقف میکرد تا باین وسیله باو سرزنش بدهد. اما ممکن بود هفتهها آنجا بماند بیآنکه در رفتار گرت تغییری حاصل بشود. او نیز مانند گره گوار کثافت
برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۰۲
این برگ همسنجی شدهاست.
مسخ
۱۰۲