این برگ همسنجی شدهاست.
مسخ
بهبین، تماشا کن باز هم شروع کرد!» و از شدت وحشتی که گره گوار بعلتش پی نمیبرد ناگهان مادرش را بغتة ول کرد بطوریکه صندلی لرزید. چنین بنظر میآمد که حتی فدا کردن مادرش را ترجیح میداد تا نزدیک گره گوار باشد. به پشت پدرش پناه برد و رفتارش باعث وحشت او نیز گردید. پدر بلند شد و دستهایش را باز کرد مثل اینکه از او حمایت میکند.
اما گره گوار بچیزی فکر نمیکرد چه برسد که بخواهد کسی را بترساند، آنهم خواهرش را. فقط بقصد برگشتن شروع بحرکت کرده بود برای اینکه به اطاقش برود. باید اقرار کرد که تأثیر زنندهای مینمود زیرا بعلت ناتوانی سر پیچهای دشوار مجبور بود که از سرش نیز کمک بگیرد و دیده میشد که چندین بار سرش را بلند میکرد و شاخکهایش را بزمین میکوفت بالاخره برای اینکه خانواده را بهبیند ایستاد. بنظر میآمد که ظاهراً به حسن نیت
۱۲۳