فرار باشد؟ فقط از روی ترس است که به بیرون میدود و به اینجا و آنجا میتازد و تا پایان جلسهٔ عبادت جرأت ندارد از کنیسه خارج شود. طبیعتاً جاهای بلند معبد را بر جاهای دیگر ترجیح میدهد زیرا در آنجاها خود را بیشتر در امنیت حس میکند. نرده و لبهٔ دیوار امکان بیشتری برای تک و دو به او میبخشند، نباید پنداشت که او همیشه در یک جا میماند، گاه اندکی بطرف مردان سرازیر میشود. ظاهراً پردهٔ صندوق الواح که به میلهٔ مسی آویخته است او را بسوی خود جلب میکند. زیاد اتفاق میافتد که روی آن سر میخورد، ولی بسیار آرام است و حتی موقعی که خیلی نزدیک میشود نمیتوان گفت که کمترین اختلالی ایجاد میکند. بنظر میرسد که با چشمهای درخشان که همیشه گشوده است و شاید پلک ندارد به عبادتکنندگان مینگرد. ولی مسلماً کسی را نمیبیند، فقط گوشبزنگ خطرهائی است که خود را از جانب آنها مورد تهدید حس میکند.
برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۹۱
این برگ همسنجی شدهاست.
در کنیسهٔ ما
۱۹۱