برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۹۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در کنیسهٔ ما

این دو روبروی هم قرار میگیرند اندیشهٔ عالی روزگار پیشین است که تنزیل یافته است، و از روبرو شدن ابهام‌آمیز آنها شبهه‌ای بر میخیزد که از بی‌قیدی بلاارادهٔ مردان هنوز افتضاح‌آمیزتر است.

اکنون، کار تمام است. حیوان دیگر بهیچوجه در روح انسان خاطره‌ای بر نمی‌انگیزد، چه کودکان در نخستین بار که او را می‌بینند تعجبی نمیکنند. بی‌ارادگی زائیده از فراموشی همه چیز حتی تعجب را هم از میان برده است و انسان که دچار فراموشی کامل است در وضعی که درد را حس نمیکند خواهد زیست.

ممکن بود حیوان در بین عبادت‌کنندگان مثل این باشد که مرده است. چرا چنین نیست؟ چرا با وجود این میخواهند او را برانند؟ برای این است که انسان اگر چه از مدتها پیش به ناتوانی حیوان پی برده است ولی حیوان هنوز چهرهٔ وحشت‌آور را حفظ کرده است. مردم معمولی حتی او را نمی‌بینند ولی آنهاییکه بخدا میبالند یقین حاصل کرده‌اند که

۱۹۹