این برگ همسنجی شدهاست.
مسخ
یا اضطرابی تولید کند.
روش جدیدی که پیش گرفته بود بیشتر برایش تفنن بود تا کار پر زحمت، زیرا بوسیلهٔ تکانهائی میتوانست خود را بلغزاند. هنگامیکه نیمی از تنش از رختخواب بیرون آمد بفکرش رسید که اگر کمی به او کمک میشد با چه سهولتی میتوانست بلند بشود. دو نفر آدم قوی مثل پدرش و خدمتگار کافی بود. آنها بازویشان را زیر پشت گرد او میبردند و از رختخواب بیرونش میآوردند سپس با بار خود خم میشدند و بعد با احتیاط صبر میکردند که بتواند روی زمین استوار بشود و باین ترتیب میتوانست امیدوار باشد که پاهایش بالاخره وسیلهٔ استعمال خود را پیدا بکنند. اما بر فرض هم که درها بسته نبود آیا کار خوبی بود که کسی را بکمک بخواهد؟ از این فکر با وجود همهٔ بدبختی که باو روی آورده بود نتوانست از لبخند خودداری بکند.
عملیات بقدری پیشرفت کرده بود که در اثر
۲۴