برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۶۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مسخ

گرچه مختصر اما از منافعی که روی آن رفته بود زیادتر شده بود. از همهٔ پولی که گره گوار ماهیانه به خانه میپرداخت و برای خودش فقط چند فلورن نگهمیداشت همه را خرج نمیکردند و این موضوع به خانواده اجازه داده بود که سرمایهٔ کوچکی پس‌انداز بکند. گره گوار سرش را پشت در از روی تصدیق تکان میداد و از این مآل‌اندیشی غیرمترقبه خوشحال بود. بی‌شک با این پس‌اندازها ممکن بود قرضی را که پدرش به رئیس او داشت خیلی زودتر مستهلک بکند، و این امر خیلی زودتر تاریخ نجات او را نزدیک میکرد، ولی با پیش آمدی که اتفاق افتاده بود خیلی بهتر شد کد آقای سامسا بهمین طرز رفتار کرده بود.

بدبختی اینجا بود که این وجه کفاف خانواده‌اش را نمیداد که با منافع آن زندگی بکنند، فقط یکی دو سال میتوانستند گذران بکنند و بس. این پس‌انداز تشکیل مبلغی میداد که نمیبایستی به آن دست بزنند و باید آنرا برای احتیاجات فوری دیگر بگذارند.

۶۸