برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۹۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مسخ

پاهایش را خیلی بالا میگرفت و گره گوار از هیکل نخراشیدهٔ تخت کفشهایش بحیرت افتاد. از ماندن سرجایش احتراز کرد چون از روز اول تغییر شکل پی برده بود که پدر معتقد است خشونت شدید یگانه طرز رفتار پسندیده نسبت باوست. لذا شروع به پس رفتن کرد و هر وقت که پدرش مکث میکرد او هم می‌ایستاد و فوراً بکوچکترین حرکت مخاصم راه می‌افتاد. این روش ثابت شد که بدون نتیجهٔ قطعی چندین بار دور اطاق گردش کردند. عملیات جنبهٔ تعاقب را هم نداشت زیرا آهنگ حرکات بسیار دقیق بود. از این قرار گره گوار موقتاً روی زمین ماند، بخصوص میترسید که هر گاه پدرش او را ببیند که از دیوار یا سقف بالا میرود این دسیسه را بمنزلهٔ شرارت زیرکانه‌ای تلقی بکند. معهذا بایستی بزودی اقرار نماید که با این وضع مدت زیادی نمیتواند مقاومت بکند، در مدت کمی که پدرش یک قدم برمیداشت گره گوار همان مدت را باید صرف یک

۹۱