برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۰۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام در زبان ترکی
۹۱
 

۳۱۰۳ بنام (جهان گشا فی‌التاریخ) ثبت گردیده است. مؤلّف این کتاب محمّد بهاءالّدین جوینی بوده و چنین معلوم میشود که از خویشاوندان نزدیک علاءالّدین جوینی مشهور و مؤلّف تاریخ (جهان گشای) است. این کتاب با خطّ تعلیق خوب و خوانا روی کاغذ ابریشمی نوشته شده و از طرف سلطان عثمان ثالث وقف گردیده و حاوی امضای واقف است».

«مبحثی، بیست صفحهٔ اخیر این کتاب را گرفته که عنوان آن اینست: «ذکر حسن صباح و تجدید او دعوت ملاحده را که آنرا دعوت جدید خوانند». همهٔ ایـن مبحث راجع است بمذهب و مشوار حسن صباح و سلطهٔ صد و هفتاد و یک سالهٔ او و احفاد و مریدانش و قلعهٔ الموت (آشیان عقاب) که با تسخیر آن از طرف هلاکو بسلطنت اسمعیلیّهٔ شرقی خاتمه داده شد و کتابهائی که در آنجا بوده است».

«محمد بهاءالدین جوینی، در این مبحث بحسن صبّاح و خیّام، هردو، بد و بیراه گفته؛ ولی در این ضمن، حقایقی را هم آشکار ساخته که تاکنون مستور بوده است. گفتار او را در این صحایف و سطور متعدد و مختلف میتوان بدین نحو خلاصه کرد:–»

«حسن صبّاح و عمر خیّام، هر دو، تخم واحدی را پاشیده‌اند؛ آنچه را که یکی در عالم افکار برپا ساخته (یعنی در واقع از بیخ و بن برانداخته) دیگری در عالم مادّیّات بوجود آورده (یعنی در حقیقت از بین برده است). هم عمر خیّام و هم حسن صبّاح هر دو بر فرمانروایان آسمانها و زمین تمرّد وعصیان نموده‌اند؛ منتهی، خیّام با علم و فکر مسلّح بوده و حسن صبّاح با خنجر و شمشیر و حشیش، تعبیهٔ سوق‌الجیشی خیام، تماماً، معنوی بوده و در عالم منطق و عقل سلیم پیش میرفته؛ ولی حسن صبّاح احکام خود را با قدرت مادّی و قوای جسمانی در عالم ارواح و اشباح پیش میبرده است».

دکتر عبدالله جودت، پس از یک سلسله اظهاراتی از طرف خود برمبنای همین تلخیصی که نموده، اضافه کرده که «از بیانات محمّد بهاء الّدین چنین فهمیده میشود که او در اردوئی که از جانب هلاکو مأمور محاصره و تسخیر قلعه الموت بوده سمت نویسندگی داشته و هنگام تسلیم گرفتن قلعه از جمله نخستین کسانی بوده که داخل