(حرّیّت و انسانیّت) است با تمام معنی صحیح کلمه؛ زیرا، مسائل مُغْلَقُ و معضلی را بمیان میکشد که بقول دانشمند مشهور فرانسه (پاسکال)[۱] برای لاقید ماندن در مقابل آنها، آدمی باید از آنچه احساسات و عواطف نامیده میشود، بالمرّه، عاری و بری بوده باشد؛ زیرا این رباعیّات، نمایشگاه یک سلسله حوادث و سوانح وجدانی است که بیپرواترین و لاابالیترین کسی هم در ایّام حیات خود روزی یا ساعتی را با سرگرمی ببرخی از آنها گذرانده است؛ زیرا هر یکی از این رباعیّات، بهمهٔ اختلاجات، بهمهٔ تناقضات، بهمهٔ تنازعات، بهمهٔ تهیّجات وجدان ما جوابهای کافی و شافی میدهد، زیرا این رباعیّات، در خاطر خوانندگان خود حسّ تقدیر و تحسین حیرت آمیزی ایجاد میکند که از راه انتقال از نسلی به نسل دیگر، موجب تفکّر و تأمّل هزاران هزار آدمیزاد، در ظرف اعصار و ازمنهٔ بسیاری گردیده و در طیّ قرون و دهـور بیشماری هم خواهد گشت».
خاورشناس فرانسوی (باربیه دومینار)[۲] که در نصف اخیر قرن نوزدهم میزیسته و بوسیلهٔ آثار گرانبهائی که بوجود آورده، شهرت بسزائی یافته است، دربارهٔ رباعیّات خیّام مینویسد: «بعضیها برباعیات مانند تعریضی بشریعت اسلامی نگریستهاند و در نظر برخی دیگر هم مانند محصول مخیّله معلول و مخلوط شگفتانگیزی از کمی شک و ریب و اندکی هم تمسخر و استهزاء و مقداری نیز افکار و اندیشههای مرارت آمیز جلوه کرده است. در هر حال، آیا یک حادثهٔ حیرتانگیز نیست که در قرن دهّم میلادی، در ایران، شاعری توأم با (گونه)[۳] و (هانری هاینه)[۴] ظهور کرده باشد؟» دور نیست که منظور باربیه دومینار از بعضی که رباعیّات را تعریضی بشریعت