برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۳۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ترجمه‌های رباعیات خیام
۱۲۳
 

مبدعی که داشته در این صدد برآمده که از این نکتهٔ باریک استفاده کرده با ایهام اتکاء بامر و دستور «اشربوا» که در آیات شریفه بکرّات وارد شده[۱] شیوهٔ مستمرّ خود را در تعریض باهل ریا و ارباب تعصّب باری دیگر بکار بندد و براثر این تصمیم، موافق اصول معمول در ساختن رباعی، در دو مصراع اوّل که هریک بجای خود تصویر مستقلّی از مناظر بدیع طبیعت است، مقدّماتی چیده بدین ترتیب که در مصراع اول، خورشید را همچون گردی عیّار، نخستین شعاع صبح را مانند کمندی تاب داده، گنبد نیلفام سپهر را شبیه بامی بلند تصور کرده و از مجموع این تصورّات اوّلین صحنه را چنین تصویر نموده است که عیّار کهنه کار خورشید، از کمین افق، کمند نخستین شعاع صبح صادق را بر بام نیلفام سپهر افکنده است و در مصراع دوم پرده را عوض کرده و این دفعه چنین تصوّر نموده که روز دلفروز مانند شهریار معروف کیان؛ کیخسرو، قرص خورشید همچون مهره‌ای و کاسه سپهر مثل جامی از هفتجوش است که در عهد کیان بر پهلوی فیلی می‌بسته‌اند و در موقع حرکت شهریاران آن مهره را در این جام می‌افکنده‌اند؛ تا بانگ بلندی که از آن بر میخاسته مردم را خبردار سازد[۲] این پرده را هم چنین نقاشی کرده که کیخسرو روز در حال حرکت و پیشروی مهره خورشید را در جام هفتجوش سپهر افکنده است. پس از تمهید این مقدّمات و فراهم آوردن دو منظرهٔ بدیع و ذوق انگیز مصوّر در دو مصراع اول که هر یک پرده شگرف جداگانه و مستقلّی از مظاهر محاسن طبیعت بوده و فقط رابطه آندو، با یکدیگر اینست که مقتضای هر دو استفاده ضروری و فوری از فرصتی گریزان و دمی مغتنم است، در بیت دوّم در صدد اخذ نتیجه منظور با ایهام لزوم اطاعت و انقیاد بامر و دستور «اشربوا» بر آمده است.

گرچه کلمه «اشربوا» بصیغه امر در موارد متعدّدی از کلام الله مجید عزّ نزول


  1. کلمهٔ «اشربوا» در شش مورد از کلام مجید عز نزول یافته: – در سورهٔ ۲ آیهٔ ۵۷ و آیهٔ ۱۸۳ و در سورهٔ ۷ آیه ۲۹ و در سورهٔ ۵۳ آیهٔ ۱۹ و در سورهٔ ۶۹ آیهٔ ۲۴ و در سورهٔ ۷۷ آیه ۴۳.
  2. مهره در جام افکندن و مهره در جام انداختن – گویند که در زمان کیان رسم چنان بود که جامی از هفتجوش بر پهلوی فیلی می‌بسته‌اند و چون پادشاه سوار میشده مهره‌ای نیز از هفتجوش در میان آن‌جام می‌انداخته‌اند و از آن صدای عظیمی بر می‌آمده و مردم خبردار شده سوار میشده‌اند

    برهان قاطع