برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۷۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام
 

فراهم آوردن آنها خود را بزحمت و تکلّف نینداخته. قدرت دها و قوّهٔ نبوغ، او را از گونه تقلاّ و تلاشی مستغنی داشته و بر اثر همین بی‌نیازی و آزادگی طبع است که هر سخن را بجای خود و هر نکته را بموقع خویش بکار برده و کلام او همواره با مقتضیات مقام موافق افتاده و شرایط بلاغت را در خود فراهم آورده است.

هر اسلوبی دارای سه مرتبهٔ ساده، متوسط و عالی است و فقط ارباب طبع موزون و ذوق سلیم و قریحهٔ حسّاس میتوانند هریک از آنها را بموقع خود بکار برند و بدین جهة هم اسلوب رباعیات خیام نیز همیشه بیک روال نبوده و در میان آنها برباعیاتی که مانند رباعی آتی دارای اسلوب ساده هستند، بسیار تصادف میشود:

  «گر دست دهد ز مغز گندم نانی وز می کدوئی ز گوسفندی رانی  
  با ماهرخی نشسته در ویرانی عیشی بود آن نه حدّ هر سلطانی»  

بعضیها اینگونه رباعیات را باستناد همان سادگی اسلوب از خیام ندانسته‌اند. و حال آنکه این سادگی بیان لازمهٔ مطالبی است که بوسیلهٔ آنها ادا شده است. هر گاه کسی بخواهد صمیمانه و در حقیقت از دبدبه و دارات دنیا چشم پوشیده و از وسائل زندگی فقط باقلّ ما یقنع کفایت ورزیده و این چنین حالت راحت و فراغت را بحشمت و جبروت پر زحمت و مرارت سلاطین جهان ترجیح دهد، طبعاً؛ باید همهٔ رفتار و و کردار خود را با چنان عالم استغنائی تطبیق نموده و ضمناً در گفتار خود هم استعمال الفاظ و عبارات بر طنطنه و طمطراق احتراز جوید وگرنه مسلّم است که گفتار او با سایر اوضاع و احوال وی ناجور و از دایرهٔ بلاغت دور خواهد افتاد. در هر حال، مقتضای مطلب ساده و صمیمانه، بیان آن با عباراتی بهمان سادگی بوده و مطابقت کلام با مطلب و مرام شرط اساسی بلاغت آنست.

مقصود اثبات آن نیست که رباعی نگاشته در بالا و امثال آنها حتماً از خیام است اینگونه رباعیات ممکن است از خیام باشد یا نباشد؛ ولی سادگی اسلوب آنها دلیل آن نمیباشد که از خیام نیست.

برخی دیگر هم که بر اثر فقد اطّلاعات از قواعد اساسی بلاغت و در نتیجه پیروی