برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام در آثار خویش
۱۳
 

أو هم بوده و تنها بیانات شیخ‌الرئیس را بر وفق افکار و عقاید خود وی شرح نکرده است؛ چه آنکه در این قسمت، بالصراحه، عقیده و رأی شخصی خویش را ابراز داشته و میگوید: «مذهب حق آنست که همه ایجادها از خدایست جل جلاله» و آن ایجاد را هم تفسیر میکند با فیضانی از ذات حق تعالی شأنه بی‌واسطه حرکت و زمان. و اظهار چنین عقیدهٔ قطعی و عمیق بر حقانیت مذهبی مستلزم گرویدن واقعی است بر آن مذهب از روی بصیرت و احاطهٔ کامل. و بالنتیجه، دلیل محکمی است بر عدم صحت موضوع مادی و ملحد و منکر مطلق بودن که بر خلاف واقع بخیام نسبت داده شده؛ زیرا ممکن نیست که شخصی عاقل (کجا رسد که مانند خیام حکیم فرزانه‌ای هم باشد) چیزی را حق تشخیص دهد بی‌آنکه اعتقادی بحقانیت آن داشته باشد. و فرض چنین قضیه‌ای چنانچه محال نباشد؛ تحقق آن در عالم امکان محال و ممتنع است.

ضمناً، باید این نکته را هم از نظر دور نداشت که خیام، در طی این ترجمه، گذشته از اینکه نقاط باریک و مجمل خطبهٔ شیخ‌الرئیس را نخواسته است بنحو انتقادآمیزی تفسیر کند؛ بلکه بطوری تأویل نموده که قابل هیچگونه ایراد و اعتراضی نباشد و این گونه دفع و دخلهاهم در حقیقت نوعی مدافعاتست که از وی بعمل آورده است، او را، همه‌جا، با نهایت توقیر و احترام نام برده و همیشه بعباراتی از قبیل «این خواجه» و «این بزرگ» و امثال اینها یاد کرده است. و این اندازه از جانبداری و اخلاص که او دربارهٔ شیخ‌الرئیس ابراز داشته، رویه و رفتار شاگرد حقشناسی را نسبت باستاد محبوب و معزز خود اشعار و موضوع تلمذ خیام را در محضر شیخ‌الرئیس بیش از پیش تأیید و تقویت مینماید.

۶

خیام، در مقدمهٔ رسالهٔ (جبر و مقابله) که بزبان عربی نوشته، شکایتی از روزگار کرده که ترجمهٔ آن بفارسی چنین است: –

«ما شاهد بودیم که اهل علم منقرض شدند و بگروهی که تعدادشان قلیل و محنتشان کثیر بود، محدود و منحصر گردیدند و فقط عدهٔ معدود بود که در طول