برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۳۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام و فلسفه
۲۲۷
 

این فکر بسیار از قدیم پیدا شده؛ ولی فعلاً هم همهٔ دانشمندان، تسلیم قوهٔ قاهرهٔ این ضرورت منطقی گردیده‌اند و بالّنتیجه، اضافی و انفسی بودن علم بشر، مسلّم و اسباب و علل آن هم معلوم و بالاخره محقّق شده که علمی که ما، ظاهراً، دربارهٔ کائنات عالم حاصل کرده و میکنیم، مطابق با واقع نبوده بلکه علمی است موافق با وسائل موجود أدراک خودمان و در این صورت ممکن نیست که علم ما عین معلوم بوده باشد و چنانچه ما بطور دیگر آفریده شده و با آلات و ادوات دیگر احساس و ادراک مجهّز میبودیم؛ اشیائی را که امروز با وضع کنونی آنها می‌بینیم آنوقت بشکل دیگری دیده و آنها را جور دیگری در مییافتیم. این ادّعا، در هر حال، بمذهب (لاادریه) منتهی میشود؛ زیرا بما میرساند که در ورای این حادثات عالم که می‌بینیم، لابدّ؛ حقیقت مجهولی وجود دارد که از ما نهانست و عقل و شعور ما از ادراک آن عاجز است. ما آنرا نمیدانیم و نمیتوانیم بدانیم؛ ولی معلوم است که دعوی ندانستن، متضمّن اقرار و انکار، هردو، بوده و بدو نتیجهٔ متخالف منجرّ میگردد؛ یکی آنکه اصلاً، چیزی نیست که ما آنرا بدانیم که این را «لاادریهٔ منفی» میگویند و دیگری اینکه چیزی هست؛ ولیکن ادراک حقیقت آن عقل آدمی را میسور نیست و این را هم «لاادریهٔ مثبت» مینامند و این نوع مثبت از (لااردیه) با کیش و آیین یکتا شناسی هیچگونه مغایرتی ندارد و در دین حنیف اسلام نیز دستور اساسی توحید گردیده و با آیات کریمه و احادیث شریفه‌ای مانند «لیس کمثله شی» و «سبحان‌الله عمّا یصفون» و «سبحانک ما عرفناک حق معرفتک یا معروف» و « تفکّروا فی آلاء الله و لاتفکّروا فی ذاته»[۱] تأیید و تقویت یافته است و بهترین نمونهٔ امتثال از این دستورها بیت معروف حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی است که فرماید:

  «خداوند بالا و پستی توئی؛ ندانم چه‌ئی هرچه هستی توئی»  

سایر سرآمدان سخن فارسی هم در این زمینه شاهکارهائی دارند.


  1. معنی آیات و اخبار فوق بترتیب از این قرار است؛ مانند او چیزی نیست – خدا پاک و منزه است از هر چه در وصفش گویند – پاکا پروردگارا نشناختیمت چنانکه شاید و باید ای شناختهٔ همه شناسندگانت بخداوندی – فکر خود را در نعمتهای خداوندی صرف کنید و در فکر ذات او نباشید.