برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام در آثار خویش
۱۵
 

«فقدبان انّ جمیع الذّوات والمهیات اّنما تفیض من ذات المبدأ الاعلی الاوّل الحقّ جلّ جلاله علی ترتیب وفی سبیله نظام وهی کلّها خیرات». یعنی؛ پس آشکار شد که همه ذاتها و ماهیتها فیضان مییابد اذ ذات مبدأ اعلی و اول حق جل جلاله از روی ترتیبی و در طریق آن نظامی است و همهٔ آنها خیراتست». و این عبارات دارای قسمتی از همان مضامینی است که در ترجمهٔ کلمهٔ (ابداع) از خطبهٔ سابق شیخ‌الرئیس بکار برده شده. و علاوه بر اینکه اتحاد این قسمت در دو اثر جداگانه حاکی از وحدت نگارندهٔ هر دو و دلیل دیگریست بر ثبات و رسوخ ایمان و اعتقاد او بر وجود مبدأ اعلی و اولّی که حق است و همهٔ خیرات از اوست. قسمت دیگری از آن هم مشعر و مبین آنست که این خیرات، ذوات و ماهیانست و فیضان آنها از روی ترتیبی است و در راه آن نظام و انتظامی وجود دارد و خودرو و سرسری نیست. و چون حکیم فرزانه‌ای که ما او را بنام (خیام) میشناسیم، با آن سجایائی که از وی سراغ داریم، کسی نیست که صرف وقت کند در تحریر رساله‌ای از روی ریا و بذل جهد نماید در اقامهٔ براهینی برخلاف عقیدهٔ خویش؛ پس، مسلم است که او، این عالم لایتناهی را، از دریچهٔ چشم ستاره‌شناسی تماشا کرده، اطراف و جوانب آنرا زیر نظر آورده و دقایقش را بدقت سنجیده؛ در پیدایشش حکمت و علتی و در گردشش نظم و ترتیبی دیده و سرانجام قناعت و اطمینان پیدا کرده که این دستگاه بدین عظمت و ترتیب، نتیجهٔ یک صدفهٔ کور نبوده و دستخوش طبیعت بیشعوری نیست؛ بلکه محض خیر و فیض محضی است از مبدأی مدبّر و مدیر تعالی شأنه. و بدیهی است که چنین خداشناسی را بپیروی از تصور سطحی برخی از ظاهربینان نمیتوان دهری یا طبیعی شناخت.

۸

فصل آخر (رسالهٔ در علم کلیات) مندرج در مجموعهٔ شماره ۹۰۷۲ موجود در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی ایران بدین شرح است: «فصل سوم – بدان که کسانی که طالبان شناخت خداوندند، سبحانه و تعالی، چهار گروهند؛ اول، متکلمانند که ایشان بجدل و حجتهای اقناعی راضی شده‌اند و بدان قدر پسنده کرده‌اند در معرفت