برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۵۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۴۸
خیام
 

می‌گردد؛ افکار و اسرار او هم، بالاخره، مکتوم نماند و از آن روزی که شروع بشیوع نمود موضوع تکفیر و تلعین وی نیز آغاز گردید.

اما در نظر علمای امامیّه، گرچه در اصول دین تقلید جایز نیست و هر فردی باید از روی عقل و منطق خود بهمهٔ آنها بگرود. مجتهد هم چنانچه خطا کرد، مقصّر است؛ ولی در فروع، مجتهد معذور است و سایرین هم باو تقلید میکنند؛ ولیکن در نظر بعضی از علمای اسلام در اصول هم اگر کسی نهایت استقصاء و اجتهاد را بعمل آورد و باز در بعضی موارد نتوانست عقیدهٔ قاطعی بدست بیاورد، او هم مقصّر نبوده و معذور است. نابغهٔ طبّ روحانی و جسمانی ابوبکر محمد زکرّیای رازی در کتاب (الطبّ الرّوحانی) میگوید «فان شکّ شاکّ فی هذه الّشریعة و لم یعرفها ولم یتیّقن صحّتها فلیس له الاّ البحث والّنظر جهده و طاقته فان افرغ وسعه و جهده غیر مقصّر ولاوان؛ فانّه لا یکاد یعدم الصّواب فان عدمه، ولا یکاد یکون ذلک، فالله تعالی اولی بالفصح عنه والغفران له؛ اذکان غیر مطالب بما لیس فی الوسع بل تکلیفه و تحمیله عزّ وجلّ لعباده دون ذلک کثیرا» یعنی: «اگر شاکّی در این شریعت شکّی نمود و ندانست آنرا و در درستی آن یقینی حاصل نکرد، بر عهدهٔ او نیست مگر بحث و فحص تا نهایت جهد و طاقت، پس، اگر سعی و کوشش خود را تا غابت وسع و استطاعت و بدون کوتاهی و سهل انگاری بجا بیاورد؛ نشاید که رأی صحیح و صواب را بدست نیاورد. پس اگر چنین رأیی بدست نیآورد، در صورتیکه این احتمال مستبعد است، خدای تعالی اولی و احقّ است برای عفو و اغماض از وی؛ چه آنکه خدای عزّ وجلّ چیزی را که در وسع و طاقت نیست مطالبه نمیکند؛ بلکه تکلیف و تحمیل او بر بندگان، خیلی دون اینهاست».

حالا، باید دید که خود خیّام در اینخصوص چه نظری دارد. در عین آنکه دیگران در بارهٔ دین و ایمان او حرفهائی میزنند، او هم آنان را بمسلمانی قبول نکرده و میگوید «قومی در مذهب و دین متفکّرند و جمعی در شکّ و یقین متحیّر، ناگاه منادی درونی، از کمین ضمیر، برآمده و با ندای وجدان به آن هردو گروه خطاب