برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۹۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مقایسه
۲۸۷
 

برود. شاید از آن ظرفی برای سود ساخته شود که هر کس خواهد بتواند در آن بخورد و بیاشامد و حمل شود از جائی بجای دیگر در حالی که او خودش نمیداند. پس، وای بحال او که بعد از آزمایش (بدور انداخته شده و) بغربت خواهد افتاد».

ابوالعلاء معرّی، اشعاری را که در ایّام جوانی بسلک نظم کشیده در مجموعه‌ای بنام (سقط الزّند) گرد آورده است. این قسمت از اشعار او از گرانبهاترین قطعات ادبیّات عرب بشمار میرود. از جملهٔ آنها ابیات ذیل است که دربارهٔ انقلاب حادثات عالم ساخته است. این ابیات در عین آنکه نمونه‌ای از یک خطبه بلیغ فلسفی است، از آن اشعار بسیار زیبائی است که در میان قطعات معرّی بندرت پیدا میشود:–

  «غیر مجد فی ملّتی و اعتقادی نوح باک و لا ترنّم شاد  
  و شبیه صوت الّنعی اذاقیـ ـس بصوت البشیر فی کلّ ناد.  
  ابکت تلکم الحمامة ام غنّت علی فرع غصنها المیّاد؟  
  صاح، هذا قبورنا تمـ ـلاءُ الّرحب فاین قبور عاد؟  
  خفّف الوطاء؛ ما اظنّ ادیم الـ ـارض الاّ من هذه الاجساد.  
  و قبیح بناوان قدم العهـ ـد هو ان الاباء والاجداد.  
  سران استطعت فی الهواءِ رویـ ـداً لا احتیالاعلی رفات العباد  
  ربّ لحد قد صار لحداً مراراً ضاحک من تزاحم الاضداد  
  و دفین علی بقایا دفین فی طویل الازمان والاباد.  
  و اسأل الفرقدین عمّن احّا من قبیل و آنسا من بلاد  
  کم اقاما علی زوال نهار و انارا المدلّج فی سواد؟  
  انّ حزناً فی ساعة الموت اضعـ ـاف سرور فی ساعة المیلاد.  
  تعب کلّها الحیات فمااعجـ ـب الّا من راغب الازدیاد».  

یعنی «در دین و آیین من، نه در نوحهٔ مرد گریان سودیست و نه در نغمهٔ فرد شادان و صوت آورندهٔ خبر وفات با صدای دهندهٔ مژده ولادت، در همه جا، مانند هم است (چنانکه معلوم نیست که) این کبوتر نشسته بر شاخه آویزان درخت آیا گریه‌ای