برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۰۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

آرامگاه خیام
۲۹۹
 

که در دو جلد بزرگ تدوین کرده، ضمن بحث از اشیا و اوضاع و احوالی که در اثنای مسافرت خود بشرق و هنگام اقامتش در نیشابور مشاهده کرده است مینویسد:–

«قبر شاعر منجّم ایرانی؛ عمر الخیّامی که نام و آثار او بنسل حاضر با قلم داهیانهٔ فیتزجرالد و نوشته‌های بعضی دیگر از شعرا و مترجمان مادون او شناسانده شده، در نیشابور است بخاطرم میآید که وقتی در دیباچهٔ یکی از مترجمان یا مقلّدان خیام خوانده‌ام که با وضع مستمندانهٔ آرزو کرده است که کسی پیدا شود و یک جلد از رباعیات اورا که بزبان انگلیسی است برداشته بمزار خیام برده و آنرا مانند یادگاری بر سر قبر او بگذارد. هنگامی که نیشابور رفتم اگر این کتاب نزد من بود؛ هم برای انجام دادن تمنّای این نویسنده و هم بمنظور سبک کردن بار سنگین مسافرت، این آرزو را بجا میآوردم؛ ولی میترسم که حال پریشان قبریکه من در نیشابور دیدم، انگلیسیانی را که حیران دهای خیام هستند، بسیار متأثّر سازد. این مزار که روزگاری با جدولهای آب و باغچه‌های پر از گل آراسته بوده، امروز در وسط باغ متروکی است که با علفهای هرزه مستور است. روی این قبر چیزیکه نام و نشان و شهرت و شأن شاعر را نشان دهد، هرگز و بهیچوجه مشهود نیست. میترسم عزّت و احترامی که ایرانیان عصر حاضر بخیام میگذارند، از آنچه یکنفر لندنی در قرن نوزدهم درباره یک ماتیو پاریس[۱] یا بک مولمسبوری[۲] منظور میداشته، پایین‌تر باشد».

دکتر عبدالله جودت بیک، در مقدّمهٔ طبع اوّل مجموعه‌ای که بنام (رباعیات خیام) منتشر ساخته است، ضمن شرح شأن و شهرت خیام در مغرب و مجهول و مکتوم ماندن موقع و مقام او در مشرق در اوان تحریر آن مقدمه (۱۹۱۶ میلادی تقریباً) با نهایت تأثّر چنین مینویسد:–

«آنچه بیشتر مایهٔ تأثّر و تأسّف (اشک آور و گریستنی) است، اینست که خود ایرانیان هنوز دارای مجموعهٔ مطبوعی از رباعیات خیام که شایان شأن و مقام او باشد


  1. Matihevve Paris
  2. William Malmesbury